خلاصه ماشینی:
"مثلا در مورد نبوت پیامبر(ص)،برای این که مانند کانت،عقل را بر وحی و محتوای وحی هم فرمانروا کنند و در واقع وحی را از اصالت بیندازند، میگویند پیامبر در حالتی قرار گرفته یا حالتی به وی دست داده که در آن حالت،معنا،فکر یا ماده بدون صورتی را یافته است،سپس خود پیامبر برای آن فکر قالبی از الفاظ به نام قرآن ساخته و آن را به خدا نسبت داده است و پیداست که این قالب تحت تأثیر محیط جغرافیایی و زمان خاص پرداخته شده و طبعا برای محیطها و زمانهای دیگر کاربرد دقیق و درست نخواهد داشت.
معاذ الله، خودش جعل کرده و ساخته باشد و سپس بگوید اینها با همین الفاظ و همین ریخت و ساخت زبان عربی وحی خدا است و من اصلا کارهای نیستم، آیا در این صورت دروغ نگفته است؟!آیا کسی که خدا با تأکید به وی میگوید: قل ما یکون بی ان اید له من تلقاء نفسی :بگو هرگز مرا نرسد که آن (آیات وحی شده)را از پیش خودم دگرگون سازم(و در آنها دخل و تصر کنم)اگر بیاید و آن معنایمجمل و ماده بی صورت را خودسر و ازپیش خود به صورت یک کتاب درآورد و آن را به خدا نسبت دهد در امانت رسالت خیانت نکرده است؟آیا میتوان چنین کسی را رسول امین نامید؟!آیا چنان کسی پیام خدا را واقعا به مرم رسانده است؟خود قرآن کریم میگوید: و لو تقول علینا بعض لا تأویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین :اگر پارهای سخنان را(به دروغ)به ما نسبت میداد،دست راستش را میگرفتیم و رگ قلبش را میبریدیم(و نابودش میکردیم)هءحیاته 6-44)آیا اگر پیامبر چنان کاری میکرد،با این آیات سازگار بود؟!این بحث به مقاله مفصلی نیاز دارد که فعلا از آن میگذریم بلکه در فرصتی فراخور به آن بپردازیم."