چکیده:
نقادی و نقد پذیری در راستای پرسش گری و پاسخ گویی، برای کمال و
اصلاح اجتماع، سرمایهای است بس گرانبها. شناخت کاستیها و
نواقص و تلاش در جهت رفع آنها، گامی مقدس در مسیر فلاح فرد و
جامعه است. به جای پاسخ گویی خود را به نادانی زدن، پرده پوشی بر
آنچه بوده و هست یا انکار نواقص و مشکلات، واقعیتها را عوض
نکرده و دردی را درمان نمیکند. مدیریت مبتنی بر دیانت و خرد و
هیأت حاکمهی ارزش مدار و الهی، همواره در جستجوی آن است که در
مسیر تکاملی خود، آفتها و آسیبها را بشناسد و بزداید. اگر فرهنگ
نقد و انتقاد پذیری رایج گردد، آداب و مرزهای روایی و ناروایی انتقاد و
ویژگیهای ناقدان روشن شود و ناقدانی بنیاد بصیر به عرصهی نقد ورود
یابند، بسیاری از تنشها و کشمکشها فروکش کرده و بسیاری از
ضعفها، نقصها و کاستیها زمینهی ظهور نمییابند. به خصوص اگر
مدیران از لاک خودمطلقانگاری و خودبرتربینی درآمده و معتقد باشند
که در معرض خطایند، به سادگی در مییابند که هیچ کس بینیاز از تذکر
و انتقاد از ناحیهی دیگران نبوده و حتی امام علی علیهالسلام ، با آن مقام عصمت
و عظمت، از مردم میخواهند تا از ابراز سخن حق و خیرخواهی نسبت
به روش حکومت خودداری ننمایند. (فیضالاسلام، 1351 ، خطبهی 207) و
میفرمایند: «مردمی که خیرخواه یکدیگر نیستند و از خیرخواهان نیز
استقبال نمیکنند، از سعادت و بهروزی بدورند.» (آمدی، 1997 ، ج 7 ،
372) و نیز میفرمایند: «بدترین برادران دینی تو آنانی هستند که با چرب
زبانی و دورویی با تو رفتار میکنند و عیب تو را از خودت میپوشانند.»
(محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 146) و در جای دیگر میفرمایند: «کسی
که زشتیت را از تو پوشیده دارد، دشمن تو است.» (محمدی ری شهری،
1363 ، ج 7 ، 350)
کسانی هم که مورد انتقاد واقع میشوند، نباید نقد و انتقاد را کینه و
عداوت تلقی کنند و آن را تضعیف موقعیت خود بدانند، چرا که در یک
چرخهی صحیح نقد و انتقاد پذیری، منتقد برادری دل سوز، تیزبین و
خیرخواه است که با نمایاندن نواقص و کاستیها به دنبال بهبود وضعیت
موجود است.
براین اساس، مقولهی نقد را گشوده و آداب و وظایف ناقدان و نقد
شدگان را در راستای برآوردن عملی امر پاسخ گویی به معرض بررسی
نهادهایم و کوشیدهایم تا این فرهنگ را در جامعه، به عنوان یک رسالت،
مطرح نماییم.
خلاصه ماشینی:
"در اهمیت این اصل همین بس که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حجةالوداع، که مهمترین و اساسیترین مسائل امت اسلامی را بیان نمودند، ضمن خطبهای در مسجد خیف فرمودند: ثلاث لایغل علیهن قلب امری مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحة الائمة المسلمین و اللزوم لجماعتهم (کلینی، 1348 ، ج 1 ، 403) قلب هیچ مسلمانی نباید در سه مورد تردید و خیانت کند: خالص کردن عمل برای خدا، نصیحت پیشوایان مسلمان و همراه بودن با جماعت مسلمانان.
کسی که به بهانهی انتقاد میخواهد انتقام شخصی و یا گروهی خود را از دیگران بگیرد، با حقارت نفس دست به گریبان است، و شفای خاطر خود را در تخریب و تضعیف دیگران میبیند و این سیرهی سفاکان است «إن ذلک لحق تخاصم أهل النار» (ص، 64) انتقاد نه توطئه: همان گونه که امام علی علیهالسلام از انتقاد و نصیحت استقبال میکرد و مردم را به آن فرامیخواند، به همان مقدار و شاید شدیدتر، سخنان و اقداماتی که بوی توطئه و حرکت علیه نظام اسلامی و نظم اجتماعی را میداد، رد میکرد.
(مجلسی، 1360 ، ج 10 ، 97) علاوه بر حرمت عیب جویی و سرزنش مؤمنان، انتقاد سالم باید مصون از افشای اسرار مردم و اسرار نظام باشد، زیرا این کار هم بیاعتبار شدن افراد را در پی دارد و هم باعث بیاعتباری و ضعف حکومت، در مقابل دشمنان داخلی و خارجی، میگردد."