چکیده:
«حکومت حاکم متأله» جوهره اصلی فلسفه سیاسی سهروردی
است و حکمت اشراق که بر تجربه عرفانی و تفکر منطقی استوار است
نقطه مرکزی تبیین فلسفه سیاسی سهروردی به شمار میرود. شیخ
اشراق کلید فهم این حکمت را معرفت نفس میداند و با بهرهگیری از
منابع فکری خود، تقسیمی از حکمت و حاکم ارائه میکند که بر مبنای
آن داناترین فرد جامعه را که در حکمت بحثی و حکمت ذوقی تبحر
دارد برای رهبری جامعه در نظر میگیرد.
وی با اثبات ضرورت زندگی جمعی انسان و ضرورت نبوت و در پی
آن ارائه الگوی حکومت حاکم متأله، توسعه مادی را به همراه تعالی
معنوی تأمین شده میبیند.
خلاصه ماشینی:
"برای شیخ اشراق نیز مانند ابنسینا، عنایت و لطف الهی اقتضا میکند که سیاست جز از مجرای قانون و شریعت که واضع آن پیامبر است، قابل طرح نباشد، چرا که سهروردی بر مبنای حکمت ذوقی خود تمامی اعتقاداتش را با کتاب و سنت منطبق ساخته و برای هر موردی به آندو استشهاد کرده است؛ از اینرو اطاعت و فرمانبرداری از حاکم متأله را ضروری میداند.
حاکم مطلوب (حکیم متأله) در اندیشه سهروردی عبارتی که شیخ اشراق در مقدمه حکمةالاشراق آورده، گویاترین تعبیر او از حکمت سیاسی و حاکم آرمانی است: عالم وجود هیچگاه از دانش حکمت و دانایی که نمودار و قائم به آن بود و حجت و بینات خدا به نزد او باشد تهی نباشد و وی همان خلیفه و جانشین خدای بزرگ بود بر روی زمین، و تا روزی که زمین و آسمان پایدار و استوار است نیز چنین خواهد بود ...
او در آثار متعدد خود از سیاست به معنای استصلاح خلق و رهبری جامعه یاد میکند و همواره دغدغه سعادت و رسیدن به عدالت در جامعه را داشته است؛ از اینرو با اثبات ضرورت زندگی جمعی انسان، به رسالت انبیا اشاره میکند و از این رهگذر پلی به سوی حکومت حکیمان میزند و اذعان میدارد: هر که حکمت بداند و بر سپاس و تقدیس نورالانوار مداومت نماید، چنانکه گفتیم او را «فره کیانی» و «فره نورانی» ببخشند و بارقی الهی او را کسوت هیبت و بها بپوشاند و رئیس طبیعی شود عالم را و او را از عالم اعلا نصرت رسد و سخن او در عالم علوی مسموع باشد و خواب و الهام او به کمال رسد."