چکیده:
مسئله ثبات یا تغیر گزارههای اخلاقی ـ سیاسی در علوم مختلفی
همچون فلسفه، اصول فقه، کلام و... از منظرهای متفاوتی بحث و
بررسی شده است. در این مقاله تلاش شده ضمن بررسی منابع
گزارههای اخلاقی ـ سیاسی (حکمت عملی)، مفاهیمی همچون عقل
عملی، مشهورات، سیره عقلا و رابطه «باید با هست» مورد کنکاش قرار
گیرد تا زمینه مناسبی برای تقریب ذهن به مسئله ثبات یا تغیر این
گزارهها فراهم گردد. در نهایت، گزارههای اخلاقی ـ سیاسی به
گزارههایی که ناشی از سیره عقلا و حکم عقل است، تقسیم شده است
که قسم نخست، خاص و نسبی و قسم دوم، عام و جهان شمول تلقی
شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"ابوعلی سینا کار عقل عملی را همانند عقل نظری، استنباط و ادراک دانسته، مینویسد: همانا نفس انسانی که تعقل برای آن است، جوهری است که دارای قوا و کمالاتی است؛ از جمله قوای آن، قوهای است که به خاطر نیاز نفس به تدبیر بدن است و آن قوهای است که نام عقل عملی به آن اختصاص دارد و آن قوهای است که واجب را در آنچه از امور انسانی باید انجام شود از امور انسانیه جزئیه استنباط میکند تا به اهداف اختیاری نایل شود و [در جهت این کار [از مقدمات اولیه و مشهوره و تجربیه و با کمک از عقل نظری در رای کلی استفاده میکند تا به جزئی منتقل شود.
26 یگانگی عقل نظری و عملی با توجه به تعریف فارابی و تعاریفی که ابن سینا در کتاب «شفا» و سایر نوشتههایش دارد و کتابهایی (از جمله تفسیر خواجه نصیرالدین طوسی بر کتابهای ابنسینا) که در شرح نظریههای آنها در دوره متاخر نوشته شده است، میتوان گفت: عقل از دیدگاه فلاسفه مسلمان، واحد است،27 گر چه آن را به نظری و عملی تقسیم میکنند و یا آنکه تعابیر دیگری در مورد عقل عملی به کار بردهاند.
از آنجایی که غزالی متکلمی اشعری با نگرشهای جزمی در حوزه اختیارات آدمی است و عقل انسان را در اخلاق و سیاست قادر به تشخیص حسن و قبح ذاتی افعال نمیداند، همچنین در مسایلی همانند خلافت و امامت به ظاهرگرایی روی آورده و وجوب امامت را عقلی ندانسته است،39 به همین دلیل دیدگاه او با دیدگاه فلاسفه در مورد عقل (نظری و عملی) تفاوت زیادی دارد."