چکیده:
نویسنده دراین مقاله دو موضوع اساسی را در باره اذان بررسی میکند: یکی جایگاه اذان در تشریع اسلامی و
دیگری تاریخ ورود تثویب در اذان نماز صبح. در باره موضوع اول به این نتیجه میرسد که هیچ انسانی در تشریع
اذان دخالتی نداشته و روایاتی در منابع اهل سنت که نشان میدهد اذان به «عبدالله بن زید» در خواب الهام شده
و پیامبر(ص) آن را از او گرفته، از نظر دلالت و سند ضعیف و بی پایه است. در موضوع دوم به این نتیجه میرسد
که به اعتراف صحابه و تابعین «تثویب» بدعت است و پیامبر در این زمینه دستوری صادر نکرده، بلکه این مسأله
پس از رحلت حضرت و در زمان خلیفه دوم اتفاق افتاده است. در خاتمه بدعت بودن اذان دوم در نماز جمعه و
حذف «حیعله» از اذان اثبات میشود.
خلاصه ماشینی:
"همین حدیث را ابن ماجه نیز(207ـ275هـ) با دو سند زیر نقل کرده است: از ابوعبید، محمد بن میمون مدنی، از محمدبن سلمه حرانی از محمد بن اسحاق از محمد بن ابراهیم تیمی از محمد بن عبدالله بن زید از پدرش نقل شده است: رسول خدا(ص) به شیپور فکر میکرد و نیز دستور داد تا ناقوسی از چوب بتراشند، تا اینکه اذان در خواب به عبدالله بن زید تعلیم داده شد...
جهت دوم: وجود تعارض اساسی بین روایات یاد شده روایاتی که در مورد اذان و کیفیت تشریع آن ذکر شده، از جهات مختلفی با یکدیگر تعارض اساسی دارند: الف) مقتضای روایت اول(روایت ابی داود) این است که عمر بن خطاب بیست روز قبل از عبدالله بن زید، اذان را در خواب دیده است.
31 اما احادیث روءیا صراحت دارند که وقتی عبدالله جریان روءیایش را برای پیامبر نقل کرد، پیامبر به بلال دستور داد اذان گوید و عمر در این جلسه حضور نداشته است و اذان را در خانهاش شنید، پس از شنیدن اذان، در حالی که لباسش را میکشیده، از خانهاش خارج شده و به پیامبر عرض میکند: قسم به آن که تو را به حق به پیامبری برانگیخت، من نیز همان خوابی را که عبدالله دیده، دیدهام.
اما در غیر این کتب نیز روایاتی در مورد کیفیت تشریع اذان وارد شده که در اینجا روایاتی را که احمد بن حنبل، دارمی و دارقطنی در مسانید خود، و امام مالک در موطأ و ابن سعد در طبقات و بیهقی در سنن نقل کردهاند، ذکر میکنیم: روایات اذان در غیر کتب شش گانه پیش از این از حاکم نقل کردیم که بخاری و مسلم، حدیث عبدالله بن زید را به دلیل اختلاف ناقلینی که در سلسله سند این حدیث وجود دارد، نقل نکردهاند."