چکیده:
این پژوهش تحت عنوان«بررسی مقایسهای مشارکت سیاسی دانشجویان دختر و پسر در
تهران»به روش توصیفی-مقایسهای انجام شده است و اطلاعات آن به روش میدانی و از طریق
پرسشنامه محقق ساخته(با 88 پرسش بسته در قالب 43 پرسش اصلی)جمعآوری شده است.پرسشنامهها بین 1041 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در پنج دانشگاه تهران، شهید
بهشتی، الزهرا(س)، امام صادق(ع)و صنعتی شریف، به طور مساوی توزیع شد.سپس دادههای
آماری، با بهرهگیری از نرمافزار کامپیوتری SSPS انجام شد و با استفاده از مجذور
خی و تحلیلهای دو متغیره و سه متغیره و براساس نوع و میزان همبستگی بین متغیرهای
وابسته و مستقل نتایج ارائه شد.نتایج پژوهش حاضر مؤید یافتههای جهانی در رابطه
با علاقمندی سیاسی
زنان در مقایسه با مردان است و نشان میدهد که زنان اعم از این که در دانشگاههای
مختلط یا غیر مختلط باشند، علاقهمندی سیاسی کمتری(در مقایسه با مردان)دارند و
فعالیتهای سیاسی آنان، کمتر از مردان، جنبه فعالانه دارد.بینش سیاسی زنان بیش از
مردان تحت تأثیر خانواده شکل میگیرد.زنان دیرتر از مردان توجه به مسائل سیاسی را
آغاز میکنند.نتایج این پژوهش نشان میدهد که شغل پدر و مادر و نیز تحصیلات پدر و
مادر رابطه آماری معنادار و مثبتی با علاقمندی سیاسی دختران دارد.از سوی دیگر
متغیرهای ازدواج و مقطع تحصیلی، تفاوت معناداری را در رابطه با علاقهمندی سیاسی دو
گروه آزمودنی نشان نمیدهد.
خلاصه ماشینی:
"(جدول 4) در پژوهش حاضر، تفاوت پسران و دختران در زمینه تأثیرپذیری سیاسی از خانواده از طریق پاسخهای داده شده به پرسشهای مربوط به تحصیلات و شغل پدر و مادر با زمینههای مختلف علاقهمندی و مشارکت سیاسی دانشجویان(تحلیل سه متغیره دادهها)نیز مورد توجه قرار گرفته است و تاثیر خانواده بر علاقهمندی به مطالعه مطالب سیاسی-حقوقی، میزان پیگیری مسائل سیاسی، علاقهمندی به تصدی پستهای سیاسی، علاقه به فعالیت در احزاب سیاسی، علاقه به تشکیل حزب و تشکلات سیاسی و زمان شروع توجه به مسایل سیاسی در دختران و پسران آزمودنی به تفکیک جنسیت و به تفکیک زمینههای مختلف فعالیت و علاقهمندی سیاسی بررسی شده است.
در واقع در این پژوهش تلاش شده است تا با انتخاب قشر دانشجو، نقش عامل سن، عدم امکان دسترسی به اطلاعات و اگاهیهای سیاسی، محافظهکاریهای اقتصادی-به دلیل وابستگیهای شغلی، نقش عامل تاهل و درگیری در مسائل خانوادگی-که به نظر میرسید از عوامل عمده تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی باشند، به حداقل برسد تا با اطمینان بیشتری نتایج حاصله به عامل«جنسیت»نسبت داده شود؛اما یافتههای پژوهش حاضر، علیرغم تشابه نسبی ویژگیهای فردی و شرایط فرهنگی و اجتماعی آزمودنیها (در مقایسه با سایر قشرهای جامعه)تفاوت معناداری را بین علاقهمندی و مشارکت سیاسی دو گروه آزمودنی نشان میدهد و حاکی از آن است که دختران دانشجو در مقایسه با پسران دانشجو از علاقهمندی کمتری نسبت به مسائل سیاسی برخوردارند و مختلط بودن دانشگاه تفاوت معناداری را در این زمینه نشان نمیدهد."