چکیده:
مقاله حاضر در تلاش است تا وضعیت ادبیات سیاسی ایران را در
دوران حکومت پهلوی اول مورد بررسی قرار دهد. از این رو، ابتدا
خلاصهای از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی این دوران ذکر شده
است و در ادامه دو مقوله اصلی ادبیات؛ یعنی شعر و داستان مورد توجه
قرار گرفتهاند و تلاش شده است تا با بررسی محتوایی آثار نویسندگان
سیاسی مطرح آن دوره و در تعامل با شرایط خاص ایجاد شده در کشور
(جو اختناق و برقراری حکومت استبدادی) تأثیر این شرایط بر
ادبیات سنجیده شود.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، ابتدا خلاصهای از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی این دوران ذکر شده است و در ادامه دو مقوله اصلی ادبیات؛ یعنی شعر و داستان مورد توجه قرار گرفتهاند و تلاش شده است تا با بررسی محتوایی آثار نویسندگان سیاسی مطرح آن دوره و در تعامل با شرایط خاص ایجاد شده در کشور (جو اختناق و برقراری حکومت استبدادی) تأثیر این شرایط بر ادبیات سنجیده شود.
در نتیجه این امر، تمرکز بسیار شدیدی در کشور برقرار شد و اوضاع استبدادی و آثار حکومت فردی در آثار ادبی نیز انعکاس یافت، به اعتقاد حکمت در آن عصر آثار انتقادی نمود کمتری داشتند و اگر هم اثری در این زمینه نوشته میشد، از ترس شدت عمل پلیس مخفی، پنهان میماند و بیشتر اشعار در مدح و ثنا و تمجید از شخص رضا شاه بود.
13 نیما یوشیج در نامهای به سال 1312 خطاب به رسام ارژنگی درباره وضعیت ادبیات در آن دوره این چنین مینویسد: از پشت شیشه کتابخانهها، این همه اسامی جدید کتابهای بیفایده و اغلب مضر را خواندن، رنگ به رنگ ـ جز رنگهای زنده که تنها در تابلوهایتان کار میکنید ـ مصنفین و مورخین را در کوچه و بازار دیدن؛ بدون این که به وجود ایشان پی ببرند، از مقالات و صحبتهای آنان وعدهای که در کلیه علوم و فنون وجود اظهار رأی میکنند محظوظ شدن در خیالتان مجسم کنید که یک سینمای مجانی است.
14 شعر سیاسی در سالهای 1320 ـ 1299 علیاصغر حکمت در نخستین کنگره نویسندگان ایران (1325) اشعار دوران رضاشاه را به لحاظ محتوایی این گونه تقسیمبندی میکند: 1."