چکیده:
روش مکتب اصولی برای دستیابی به احکام دینی اجتهاد است. بر این
اساس، مردم در زمان غیبت به دو دسته اقلیت مجتهد و اکثریت مقلد
تقسیم میشوند؛ در حالی که مکتب اخباری این روش و در نتیجه این
تقسیم بندی را نمیپذیرد و رابطه عالم دینی با مردم در محدث و مستمع
خلاصه میشود.
فراگیر شدن روش اجتهادی در استنباط احکام و تکالیف دینی و
گسترش آن به حوزه سیاست و تلقی آن به عنوان جزئی از حوزه وسیعتر
دین، جایگاه خاص سیاسی برای مجتهد از یک سو، و وظایفی برای
مقلدین از سوی دیگر فراهم ساخت. مقاله حاضر به بررسی روش
اجتهادی و نتایج سیاسی آن به لحاظ جایگاه عالم دینی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"5 پیشینه تاریخی اجتهاد هر چند طرفداران مکتب اصولی قدمت اجتهاد را به دوران حضور معصوم علیهالسلام بر میگردانند و در این باره شواهدی را نیز ذکر میکنند، اما در واقع زمینه تاریخی آن را میتوان به آغاز دوران غیبت امام دوازدهم شیعیان بر گرداند؛ زمانی که شیعه در جهت دستیابی به احکام و تعالیم دینی به دو عرصه نقل و عقل روی آورد.
به اعتقاد استرآبادی، اخبار و روایات ائمه معصوم علیهمالسلام تنها کلید فهم صحیح قرآن و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای دستیابی به احکام و تعالیم دینی هستند؛ از اینرو تقسیم شیعیان به مجتهد و مقلد معنا ندارد، بلکه تمامی آنها مقلد هستند و باید از ائمه علیهمالسلام تقلید کنند به شرط آن که عربی بدانند و احادیث ائمه را بررسی کرده باشند و شخصا و مستقیما تکالیف خود را از اخبار استخراج بکنند.
تا این که نوبت به علامه حلی رسید که او در تصانیف خود جمیع قواعد اصولیه عامه را ملتزم شد و شهید اول و شهید ثانی و سایرین متابعت او را نمودند و اول کسی که گمان کرد که احادیث مرویه از اصول اولیه اصحاب که به امر ائمه اطهار علیهالسلام تألیف شده بود و متداول در میانه شیعه بود و مأمور به حفظ آنها بودند و عمل طایفه شیعه در زمان ائمه تا زمان غیبت کبرا بر آن اخبار بود و همه اینها اخبار آحاد است و قطع به آنها حاصل نمیشود، محمد بن ادریس حلی بود که در نتیجه این اعتقاد، اجتهاد را در مسایل لازم میشمرد."