چکیده:
یکی از سخنسرایان و نویسندگان بزرگ در قرن سیزدهم ه.ق حکیم میرزا حبیب شیرازی متخلص به قاآنی است. وی علی رغم شاعری به نویسندگی نیز پرداخته و کتاب پریشان خود را برای تعلیم آموزه های تربیتی، اخلاقی و پند و اندرز نوشته است. اگر از دریچه ی ادبیات تعلیمی به کتاب پریشان بنگریم، به گنجینه ای سرشار از معرفت شناسی عرفانی و مواعظ، نکات تربیتی و اخلاقی ارزشمند بر می خوریم، به گونه ای که هر کدام از این مفاهیم و آموزه های تعلیمی او می تواند سرمشقی برای زندگی علمی و عملی جامعه انسانی قرار گیرد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی – توصیفی به بررسی آموزه های تعلیمی کتاب پریشان پرداخته و ساخت معنایی دوگانه ی حکایت ها و پند ها را بررسی نموده است. صفات تربیتی و اخلاقی خوب و بد نشان می دهد آموزه های تعلیمی حکیم قاآنی چه بوده و نیز چه بسامدی داشته اند، چه صفات تربیتی و اخلاقی نزد وی نیکو و چه صفاتی نزد وی مذموم و نکوهیده شمرده شده است که غالبا جنبه ی بازدارندگی داشته است. از خلال همین صفات نیز می توان دریچه ای به دنیای انسان های عصر حکیم قاآنی باز کرده و جامعه ی آندوران را به خوبی تماشا نمود.
خلاصه ماشینی:
او اوصـاف رذيلـه انساني را بسيار نکوهش مي کند چنان که خود در پريشان به اين نکته اشاره کرده است : بــوالفضــولا مـــگــو که قاآنــي نـــام ارذال ســخت زشــت بــــرد زشـــــت روي است کو به نيکـويي نـــام اوبـــاش بـــــدسرشت بــــرد جـز به زشتي شـنيده اي کــه رسـول نـام بتــخــانه و کـنـــشت بـــرد نــام زشتــان تــو نيـز زشـت بـبـر تــــا خــدايت ســوي بهشــت بـــرد (قاآني، ١٣٣٨: ١٢١) قاآني براي تفهيم کلام خود و تأثيرگذاري بيشتر آموزه هاي اخلاقي و تربيتي از شيوه حکايت گويي سود جسته است و بي پرده و شجاعانه آموزه هاي تربيتـي خـود را بيـان نموده است .
حکيم قاآني در حکايت ذيل ، ترک نياز از خلق و داشتن عزّت نفس و حفظ کرامت انساني و نيازمندي و قناعت به روزي مقدّر و مقسوم خداوند را توصـيه مـينمايـد و از ديگر سو طمع ورزي را نکوهش ميکند: «درويشي را پرسيدند که راحت دنيا در چه داني؟ گفت در دو چيز، اول توشه اي کـه از زحمت حلقم باز دارد و دوم گوشه اي که از زحمت خلقم بي نياز آرد.
در سراي خــويـشتن مـردن ز جـوع بـه کـه سـوي ناکـسان کـردن رجوع آن که هر روزش رسـد روزي ز غيـب عيـب باشـد گـر شـود راضي به عيب گفت شخصـي بـا عـلـي مـرتـضـي کـاي ضـمـيـرت آگه از سـر قـضـا گـر کــسي بندد ز هـر سـو راه خلق از کـجا روزيـش جـويـد راه حـلـق در جـوابـش گـفـت آن مـيـر اجــل رزقـش آيـد زآن طرف کـآيـد اجـل » (قاآني، ١٣٣٨: ٦٩ -٦٨) مؤلف کتاب مقامات حميدي نيز مي گويد: «از جگر خـود کبـاب کـردن و از خـون خود شراب ساختنِ به که از کاسه و کأس ديگران طعام و شراب ساختن » (حميدالـدين بلخي، ١٣٨٩: ٦٥).