چکیده:
حسین آبادیان در تقدیر تاریخی اندیشه در ایران دوره قاجار به موضوع تاریخ اندیشه ایران در دوره قاجار و گفتمان یا، به زعم نویسنده، گفتارهای مسلط و حاشیهای در دوره مورد بررسی میپردازد و تاثیر هر یک را در تحولات ایران دوره قاجار ارزیابی میکند. نویسنده مدعی است که در این اثر «با نگاهی فلسفی» به بیان تاریخ حقیقی فکر و تبارشناسی و آسیبشناسی اندیشههای جدید در ایران پرداخته است. در پایان وی نقش روحانیون به عنوان مدافعان سنت را در تحول جامعه ایرانی اصلی و نقش روشنفکران را به عنوان داعیهداران تجدد حاشیهای دانسته است. به زعم وی، کوششهای گروه اخیر در دورههای قاجار و پهلوی اول برای به چالش کشیدن موقعیت گروه نخست سرانجام درخوری نیافت و سلطه گروه نخست به قوت خود باقی ماند. کوششهای بیسرانجام آنان تنها به شکلگیری جنبش «باستانگرایی» انجامید.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها باستانگرایی، آذرکیوانیان، جلالالدین میرزاپور خاقان، میرزا فتحعلی آخوندزاده، مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا مقدمه تاریخ اندیشه و روشنفکری در ایران از جمل ۀ موضوعاتی است که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است و آثار بسیاری در قالب مقاله و کتاب در این زمینه نوشته و عرضه شده است.
آبادیان در این کتاب که آن را «درآمدی فلسفی بر امکان نگارش تاریخ اندیشه در ایران» (ص ۱۸) میداند بر آن است که اثبات کند در دور ۀ صفویه دو جریان مهم فکری شکل گرفتند: «جریانی که به طور کلی با شریعت شیعه خود را استوار نمود و باعث گسترش آن به اعماق جامعه شد و جریانی دیگر که به طور همزمان در کار بود و عمدتا در هندوستان تکاپو میکرد و نهایتا منجر به شکلگیری اندیشهای شد که با بیتوجهی به میراث دوران اسلامی و بدون توجه به منطق درونی وقایع تاریخی، جریان باستانگرا را به وجود آورد» (ص ۱۰).
گذشته از جهتگیریهای خاص و تقلیلگرایی، مشکل اساسی که در راه بررسی تاریخ اندیشه و روشنفکری ایران در دور ۀ قاجار وجود دارد، اما نویسنده به آن اشاره نکرده است، بحث انتشار نیافتن بسیاری از رسالهها و کتابهای این دوره است که به صورت نسخ ۀ خطی و یا چاپ سنگی بر جای ماندهاند.
افزون بر این، اگر بپذیریم که کمالالدول ۀ طرفدار دین زرتشتی و ایران باستان و ضدعرب و ضداسلام همان مانکجی باشد، آیا میتوان پذیرفت که جمالالدول ۀ منتقد سخنان وی همان جلالالدین میرزا است؟ البته چنان که نویسند ۀ محترم خود اشاره فرموده است، فریدون آدمیت چند دهه پیشتر این سخن نادرست را رد کرده۵ و آبادیان در برابر استدلال آدمیت هیچ دلیل مخالفی ارائه نکرده است.