چکیده:
این مقاله تلاش میکند فرآیند ظهور سکونتگاههای غیررسمی را در کرمانشاه مطالعه کند. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آرای میشل دوسرتو است. وی نقش کنشهای روزمره را در ساخت شهرها برجسته میسازد و معتقد است افراد عادی خلاق و معناساز هستند. آنها مکانهای شهری را به فضاهای زیسته تبدیل میکنند. دادهها از طریق تکنیکهای بررسی اسناد، مشاهده و مصاحبه گردآوری شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که «برنامهی اصلاحات ارضی» سبب شد روستاییان دشتهای اطراف کرمانشاه به این شهر مهاجرت کنند و سالانه بهطور متوسط (از 1345 تا 1355) دههزار نفر به جمعیت آن بیفزایند؛ درحالی که شهر بهلحاظ اقتصادی ظرفیت پذیرش مهاجرین یادشده را نداشت. همچنین فقر، بیسوادی و عدم تخصص مهاجرین جذب آنها را غیرممکن ساخت. برنامهریزی شهری نیز از طریق «طرح جامع» استراتژیهایی نظیر متراژ بالای مسکن را برای طرد آنها در پیش گرفت. مطرودین که چارهای نداشتند «راه دیگر»ی را در پیش گرفتند و برای بقا مبارزه کردند. آنها تاکتیکهای مختلفی نظیر تصرف عدوانی زمینهای بایر و موات در نقاط پرت و دورافتاده، تصرف خزنده، باز تقسیم زمین، انشعابهای غیر قانونی آب و برق را در پیش گرفتند تا بتوانند بهشیوهای غیر رسمی ماوایی برای خود دستوپا کنند. نتیجهی این تلاشهای بیامان در کرمانشاه شکلگیری چهار سکونتگاه غیررسمی جعفرآباد، شاطرآباد، دولتآباد و کولیآباد بود.
This article seeks to study the processes of informal settlement emergence in Kermanshah. The theoretical framework of article is based on De Certeau s ideas. He emphasis on everyday action in constructing the urban spaces. He believes each individual is creative and meaning maker. The needed data were gathered through interview, observation and analysis of document. Findings reveal that rural migration from countryside to Kermanshah has happened on the force of 'land reform agrarian revolution". It added 10 thousand people an average annually. The city economically could not absorb all of them. Their state of being poor, illiterate and unskilled incompetency caused them not to be absorbed into the society. Urban planning excluded the emigrants by means of 'Master Plan' practically some strategies such as high meters land. The excluded people who did not have any other choice, had decided to pursue 'other path' and struggling to survival. They have applied several tactics such as forcible possession unutilized lands in outlying regions, re divided land and informal branching of water and power to provide home informally. The outcome of this effortful attempt was the emergence of informal settlements such as Jafar-abad, Shater-abad, Dolat-abad and Koli-abad in Krmanshah.
خلاصه ماشینی:
نتایج پژوهش نشان می دهد که «برنامه ی اصلاحات ارضی» سبب شد روستاییان دشت های اطراف کرمانشاه به این شهر مهاجرت کنند و سالانه به طور متوسط (از ١٣٤٥ تا ١٣٥٥) ده هزار نفر به جمعیت آن بیفزایند؛ درحالی که شهر به لحاظ اقتصادی ظرفیت پذیرش مهاجرین یادشده را نداشت .
قبل از آن در اواسط دهه ی ٤٠ دست اندازی به دشت حاصل خیز کرمانشاه صورت گرفته بود اما طرح بدان مشروعیت بیشتری بخشید و محدوده ی رشد شهر را برای سال های آتی تعیین کرد.
ظاهرا در طرح جامع شهری این گروه ها به عنوان سکنه ی کرمانشاه تلقی نشده بودند و هیچ برنامه ای برای اسکان آن ها در نظر گرفته نشده بود.
این مقاله سعی دارد با تحلیل برنامه های کلان مسکن و شهرسازی و «طرح جامع » استراتژیهای طرد فرودستان آشکار سازد و هم چنین تاکتیک هایی که فرودستان برای دست یابی به خانه در نظر گرفتند را بررسی نماید؛ تاکتیک هایی که افراد بینوا بدون حمایت مالی و صرفا بنا به ضرورت بقا در پیش گرفتند.
رابطه ی وثیقی میان دانش های پوزیتیویستی و شهرسازی وجود دارد تا جایی که شهرسازی هم چون لوکوربوزیه ١ (١٣٩٠) در «نقد شهرهای معاصر» مؤلفه هایی نظیر نظم ، هندسه ، ستایش از اتومبیل ، طبقه بندی جمعیتی، ستایش از بزرگ راه و دشمنی با خیابان را در ساخت شهرها مهم ارزیابی کرد و معتقد بود که «خانه ماشینی است برای زیستن ».