چکیده:
مسئلة هنر از پدیدههای مهم در زندگی بشر است که احکام آن باید در دانش فقه به صورت منضبط استنباط شود. در فقه به دو صورت می توان موضوع هنر را به تصـویر کشید: گاه با نگاهی جامع و فارغ از تعینات هنری و گاه با نگـاه و تمرکـز بـر مـوارد خاص. در نگاه جامع ، آنچه مهم است ، اسـتخراج اصـل اولـی ایـن پدیـده اسـت . بـر اساس اسناد شرعی ، حکـم اولـی آن اسـتحباب اسـت ؛ پـس از تحلیـل و بررسـی آن دسته از مصادیق هنر که در فقـه مـورد اشـکال واقـع شـده، روشـن مـی شـود جهـت اشکال، عناوینی غیر از عنوان هنر است و این عناوین گاه با هنر مقارن و گاه مفـارق با آن است .
خلاصه ماشینی:
"٢. دو تصویر از هنر در استنباط در «فقه هنر» هنر را گـاه بـه عنـوان یـک حقیقـت ، فـارغ از تعینـات خـارجی در نظـر 44 می گیریم ؛ در این صورت قالبی خاص از هنر، مورد نظر نخواهد بـود؛ بلکـه در جهـان تکوین ، خلقی از خداوند، به نام هنر وجـود دارد کـه تحلیـل هـای فقهـی در مـورد آن صورت می گیرد و در این نگاه جامع نباید به سمت مصادیق خـاص هنـری رفـت ؛ بـه همین علت برای بیان حکم هنر نباید به سراغ روایت های خاص غنا یا موسـیقی رفـت ؛ بلکه باید از آیات یا روایاتی که از اصل هنر سخن می گویند، بهره گرفت .
در بحث پدیدة هنر در مرحلة استنباط ـ آن هم فارغ از تعینـی خـاص ـ مهـم تـرین مسئله ، تأسیس اصل مرجع است ؛ چراکه ممکن است در مواضعی به صورت مشـخص * دربارة واژة «شریعت » نیز باید گفت وقتی این واژه به کار برده می شود، مقصود بخش هنجاری و دستوری دین است (رک : علیدوست ، ١٣٩٠، ص٦٦) که در برخی تعبیرها به معنـای شـریعت بـه معنـای اخـص آمـده اسـت (ابن فارس ، ١٤٠٤ق ، ج٤، ص٤٤٢).
قرآن کریم در مقام استدلال به قرآن کریم ممکن است سخن از آیة ٣٢ سورة أعراف (قل من حرم زینة الله التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للـذین آمنـوا فـی الحیـاة الـدنیا خالصة یوم القیامة ) گفته شود که این آیه راجع به اصل هنـر فـارغ از تعینـات اسـت و می توان از آن حکم اولی هنر از دیدگاه شارع مقدس را کشف کرد؛ زیرا اطلاق عبارت «زینة الله » می تواند هنر را نیز فرا گیرد و شامل زینت صوت ، خط ، نگارگری و ..."