خلاصه ماشینی:
"یا خداوند،هنگامیکه این خطر برای حضرت نوح پدیدار میگردد که بخاطر تعلق به فرزندش چیزی را از خدا انتظار داشته و از او سئوال مینماید و میفرماید «ان ابنی من اهلی و ان وعدک الحق و انت احکم الحاکمین» 2یعنی بارپروردگارا فرزند من اهل بیت من است که وعدهء لطف به آنها دادی و وعدهء عذاب تو هم حتمی است و تو قادرترین حکمفرمایان هستی.
پس محور رو به خدا آوردن اینست که انسان خوبیهایش را به خودش نسبت ندهد،بنابراین در باب خود و عقل و یا عقل و جهل میشود چنین گفت که:وقتی انسان با انگیزهء حفظ خود و رشد خود و یا علم خود،عملی انجام میدهد این مثلش مثل زمین است که خودش برای خود حجاب و حائل شده و جلوی نور خورشید را گرفته است.
یعنی کارهائی را که ما برای خودمان و یا شهرتمان و یا برای جهات دنیاییمان انجام میدهیم در اینجاها و در این حالتها چرخیدهایم و بخدا پشت کرده و به خدا رو کردهایم همچون زمین که با پشت کردن بخورشید دارای شب و ظلمت میشود و اینکه در قرآن آمده است که «یخرجهم من الظلمات الی النور» بیانگر این است که ظلمت انسان از چرخش اوست.
وقتی دانشآموز نگاه میکند که یک معلم از معلم دیگر و یا از مدیر مدرسه ایراد میگیرد و او را تضعیف میکند و چند نفری با هم باند تشکیل میدهند و بخدا توجهی ندارند،در مییابد که همهء این دعواها بر سر قدرت است نه بخاطر انجام تکلیف الهی، نسبت به توصیههای شما که به او میگوئید برای خدا کار کنید،و خالص کار کنید بیاعتماد شده و سخن شما را نمیپذیرد و با خود میگوید که اینها قصد خدمت ندارند بلکه شیفته قدرتند."