چکیده:
نویسنده در پی بررسی جایگاه بیعت با ولی امر در قرآ کریم که در شماره پیشین این مقاله به آن پرداخته بود،در این شماره به جایگاه بیعت درروایات می پردازد. او در بخش اول مقاله، پس از ذکر روایات چندی که پیشتر از آنها از نهج البلاغه می باشدبه این نتیجه می رسد که بیعت مردم باولی امر، شرط فعلیت ولایت او وشرط وجوب اطاعت مردم از اونیست. در عین حال بر بیعت کنندگان واجب است که به بیعت خود وفادارباشند، چنانچه بر همگان اطاعت ازولی امر واجب است. سپس در بخش دوم مقاله پس از بررسی روایات نتیجه می گیرد که هیچ دلیل عام روایی بر وجوب بیعت همه مردم باامام معصوم (ع) وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
امابعد از ادله فراوانی از آیات و روایات که در گذشته ذکر شد و دلالت می کرد ولایت علی(ع) امری آسمانی و الهی بوده و از طرف خداوند به رسول خدا(ص) نازل شده است و چنان مرتبه ای از اهمیت را داشت که اگر رسول آن را ابلاغ نکند، تبلیغ رسالت پروردگارش را انجام نداده است، همچنین علی(ع) مانند رسول خدا(ص) ولی مؤمنین است وولایت حضرت رسول(ص) و علی(ع) و حتی ولایت ائمه معصومین(ع) برابر با ولایت خداوند متعال است - همان طور که در آیه ولایت آمده است - ودیگر دلیل هایی که در گذشته آمد، به این نتیجه می رسیم که بدون شک مثل این فقره به سبب یکی از این دو وجه وارد شده است: وجه اول: زمینه عمومی مردم - به غیر از خواص شیعیان - را بر این باور آورده بودند که امامت بدون بیعت، محقق نمی شود و ولایت، حاصل بیعت است.
7 - امیرالمؤمنین(ع) در روایتی طولانی که جابرنقل کرده است بعد از بیان تخلف بعضی از افرادی که امر شده بودند تا با سپاه اسامه بروند ولی بازگشتند، آنها فرمودند: فخلفوا امیرهم مقیما فی عسکره و اقبلوا یتبادرون علی الخیل رکضا الی حل عقدة عقدها الله عز وجل لی و لرسوله(ص) فی اعناقهم فحلوها و عهد عاهدواالله و رسوله فنکثوه، وعقدوا لانفسهم عقدا ضجت به اصواتهم و اختصت به آراؤهم من غیر مناظرة لاحد منا بنی عبدالمطلب او مشارکة فی رای اواستقالة لما فی اعناقهم من بیعتی، ((9)) «از امیر لشکرشان سرپیچی کردند و با شتاب بازگشتند تا عقدی را که خداوند عز وجل برای من ورسول خدا (ص) برگردنشان نهاده بود، بگسلند و آن را گسستند و عهدی را که با خدا و رسول بسته بودندبکنند و آن را شکستند و برای خود عقدی بستند که صدایشان به آن بلند شد و آن را مختص خود قراردادند بدون اینکه هیچ یک از ما فرزندان عبدالمطلب را در نظر بگیرند یا درمشورت شریک کنند یا نسبت به بیعتی که من برگردن ایشان داشتم،حلیت بخواهند.