چکیده:
اولین مرتبه علم حصولی که برای انسان حاصل می شود، علم حسی است. علم حسی زمینه پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می شود، این سوال مطرح می شود که در فرآیند پیدایش ادراکات حسی، بدن و ابزار و آلات بدنی چه نقشی را ایفا می کند؟ آیا بدن دارای نقش اصیل و بالذات است یا اینکه نقش بدن و امور بدنی ابزاری و بالعرض است؟ ابن سینا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک دارای مبانی خاصی هستند که سبب تفاوت دیدگاه آنها در این مسئله شده است. در این نوشتار ابتدا به برخی از مبانی ابن سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته شده است و در ادامه دیدگاه این دو فیلسوف در مورد نقش بدن در پیدایش علم حسی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده که از نظر ابن سینا ادراکات حسی، مادی و منطبع در مغز است؛ ازاین رو بدن و امور بدنی نقش اساسی و اصیلی در پیدایش ادراکات حسی دارد، اما از نظر ملاصدرا علم و ادراک حسی مجرد از ماده است و بدن و امور بدنی نقش ابزار و علت معده را ایفا می کند.
The first level in acquired knowledge which is achieved by human beings، is sensory knowledge. By sensual knowledge، the imaginary and rational knowledge are made. Hence، discussion on the quality of sensual perception is important. Since the sensory knowledge is provided by external senses، the question arises about the process of emergence of perceptions، what role does the body and its faculties play? Do the body and its faculties have played a role in itself or by accident? Ibn Sina and Mulla Sadra's discussion on psychology and knowledge and perception has certain principles which lead to the different views on this issue. first of all، in this paper Mulla Sadra and Avicenna’s elements on the question have been explained and then their approach to the body role in appearance of sensual knowledge has been taken into consideration. As a result، according to Avicenna’s sensual perception is material and done by the brain، therefore، the body and its faculties have the main role in emergence of the perception، but according to Mulla Sadra، sensual perception is immaterial entirely، and body and its faculties are regarded as an instrument and preparatory cause.
خلاصه ماشینی:
از آنجا کـه علـم حسـي از طريـق حـواس ظاهري براي انسان حاصل ميشود، اين سؤال مطرح ميشود که در فرآيند پيدايش ادراکات حسي، بـدن و ابـزار و آلات بدني چه نقشي را ايفا ميکند؟ آيا بدن داراي نقش اصيل و بالذات است يا اينکه نقش بدن و امور بدني ابزاري و بالعرض است ؟ ابن سينا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک داراي مباني خاصي هستند که سبب تفاوت ديدگاه آنها در اين مسئله شده است .
طبق ديدگاه ابن سينا از آنجا که قواي نباتي و حيواني حـالّ در روح بخـاري و بـدن هسـتند و بدن نيز در وجود خود نيازمند به آنها نيست ، پس اين قوا اعراض هسـتند (ملاصـدرا، بـيتـا:٧٠؛ همو، ١٩٨١: ٥/ ٢٥١) و چون که عرض وجود لنفسه ندارد و وجودش لغيره است پـس ايـن قـوا ذات خود را درک نميکنند، زيـرا شـرط لازم بـراي ادراک ذات ، وجـود لنفسـه داشـتن اسـت (ابن سينا، ١٤٠٤: ٧٨)؛ همچنين ابن سينا در کتـب خـود، بـر اثبـات مـادي بـودن قـواي ظـاهري و مدرکات آن دليل اقامه کرده است (ابن سينا، ١٤١٧: ٢٥٨)؛ بنابراين ابن سينا قائل بـه مـادي بـودن قواي حسي و مدرکات آنهاست .
طبق مباني ابن سينا، نقش بدن در ادراک حسي از چند جهت است : جهت اول : ارتباط قواي بدني با محسوس خارجي از نظر ابن سينا اين مطلب که در ادراک حسي بايد ابـزار و آلـت مـادي وجـود داشـته باشـد، امري سهل و واضـح اسـت ؛ چراکـه در ادراک حسـي همـواره حضـور مـاده شـرط اسـت و در صورت غيبت ماده ، ادراک حسي حاصـل نخواهـد شـد و حضـور نـزد مـاده ، زمـاني معنـا پيـدا ميکند که بين حاضر و محضور وضع و قرب خاصي باشد و وضع و قرب مکـاني نيـز تنهـا بـين دو جسم معنا دارد، بنابراين حاضـر و محضـور هـر دو بايـد مـادي و جسـماني باشـند (ابـن سـينا، .