چکیده:
واقعگرایی علمی را میتوان متشکل از سه منظر معناشناختی، معرفتشناختی و هستیشناختی دانست. پوزیتیویستهای منطقی که رویکرد حاکم بر تجربهگرایی در نیمه اول قرن بیستم بودند، به منظور طرد متافیزیک از ساحت علم، هر سه منظر فوق را رد کردند؛ اما ون فراسن در قالب رویکرد تجربهگرایی برساختی- و با همان هدف طرد متافیزیک از ساحت علم تجربی- با طرح تمایز میان هویتهای مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر، منظر معناشناختی مد نظر واقعگرایان علمی را میپذیرد؛ ولی در مخالفت با واقعگرایان علمی از تمایزهای معرفتشناسانه و هستیشناسانه مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر دفاع میکند. در این مقاله قصد داریم ضمن دفاع از تمایز معرفتشناسانه مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر مدنظر ون فراسن، با تکیه بر آموزههایی از حکمت متعالیه ملاصدرا منکر تمایز هستیشناسانه مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر شده و از نوعی منظر واقعگرایی هستیشناسانه با نام واقعگرایی وجودی دفاع کنیم. برای رسیدن به این هدف، نخست بنیان نظریه تجربهگرایی برساختی- یعنی چگونگی تمایز مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر و نقدهای وارد بر آن را توضیح میدهیم؛ سپس با توضیح دیدگاه اصالت وجود، نشان میدهیم که دیدگاه ضد واقعگرایی معرفتشناسانه ون فراسن با رویکرد واقعگرایی هستیشناسانه ملاصدرا قابل جمعاند.
Scientific realism is viewed as the conjunction of three theses – a metaphysical، a semantic and an epistemic claim. Logical positivists as the dominant empiricist approach in the first decades of twenty century rejected these triple viewpoints in order to remove metaphysics from the realm of science. In the framework of Constructive Empiricism، van Fraassen، by having the same aim، and by introducing observables/unobservables distinction، accepts the realists’ semantic view، but unlike realists، he defends epistemic and also ontological distinction between observables and unobservable theories/ entities. In this paper، we try to defend epistemic observable/ unobservable distinction while rejecting ontological observable/ unobservable distinction based on some doctrines in Mulla Sadra’s philosophy and defend a kind of ontological realism، namely Existential Realism. To reach this aim، we first explain observable/unobservable distinction as the foundation of Constructive Empiricism and the main objections to it. Then، by briefly explaining Mulla Sadra's Existentialism، we will show that van Fraassen's epistemic antirealism viewpoint is compatible with Mulla Sadra's ontological realism approach.
خلاصه ماشینی:
"به بیان دیگر میتوان با پذیرفتن تمایز معرفتشناسانۀ مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر ون فراسن و درنتیجه طرد منظر واقعگرایی معرفتشناسانه، همچنان «واقعگرای هستیشناختی» باقی ماند و از شهود واقعگرایانۀ مبنی بر وجود هویتهای مشاهدهناپذیر دفاع کرد؛ حتی اگر ناچار باشیم دربارۀ ویژگیهای (چیستی) این هویتها که نظریههای علمی پیش نهادهاند، بهمثابه امور واقعی، موضعی تردیدآمیز و لاادری در پیش بگیریم؛ ازاینرو در این مقاله میکوشیم نشان دهیم با اتکا بر آموزههایی از حکمت متعالیۀ ملاصدرا میتوان حتی در عین پذیرش موضع معرفتشناختی ون فراسن، از نوعی نگرش واقعگرایی وجودشناختی دفاع کرد.
از سوی دیگر انتقادهای ارائهشده از سوی ضد واقعگرایان که میتوان مهمترین آنها را در قالب انتقادهایی چون فرااستقرای بدبینانه، تعین ناقص، نسبیگرایی کوهنی و بهویژه تجربهگرایی برساختی ون فراسن بیان کرد، حاکی از آن هستند که بهسادگی نمیتوان همۀ هویتهای تشکیلدهندۀ جهان را دارای شأن معرفتی یکسانی دانست؛ ازاینرو با پذیرش تمایز معرفتشناسانۀ مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر، به نظر میرسد منظر واقعگرایی معرفتشناختی در تمامیت خود قابل دفاع نخواهد بود.
از سوی دیگر انتقادهای ارائهشده از سوی ضد واقعگرایان که میتوان مهمترین آنها را در قالب انتقادهایی چون فرااستقرای بدبینانه، تعین ناقص، نسبیگرایی کوهنی و بهویژه تجربهگرایی برساختی ون فراسن، که در این نوشتار به آن تأکید شده است، بیان کرد، گویای آن هستند که نمیتوان بهسادگی همۀ هویتهای تشکیلدهندۀ جهان را دارای شأن معرفتی یکسانی دانست؛ ازاینرو به نظر میرسد با پذیرش تمایز معرفت شناسانۀ مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر، منظر واقعگرایی معرفتشناختی در تمامیت خود قابل دفاع نخواهد بود."