چکیده:
در پرتو تعریفهایی که برای حدیث متواتر، با هر دو قسم آن، ذکر شده است، یقین پیدا خواهیم کرد که حدیث ثقلین که آن را دارندگان سنن و صحاح و مسانید و
معاجم و اصحاب تاریخ و حدیث روایت کردهاند و نیز حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»، همچنین آن چه که از احادیث به طرق صحیح درباره فضایل و مناقب اهل بیت
به خصوص حضرت علی بعد از پیامبر رسیده است همه از برخی جهات متواتر لفظی و از همه جهات و طرق صحیح متواتر معنوی میباشد.و صحت و تواتر آنها موجب علم به ضرورت محبت و اکرام آنها و تمسک به گفتار و اقتدا به هدایت و روش آنان و نیز حسن جانشینی در میان آنها میگردد. همچنین
موجب علم به این امر میشود که دوستی آنها دوستی خدا و رسول خدا و بغض و دشمنی با آنان جنگ با خدا و رسول او به حساب میآید و افراط و تفریط در مورد آنها
نوعی تعدی و تجاوز نسبت به احترام و فضایل و مناقب و مقام آنها در نزد خدا و رسول خدا و ظلمی نسبت به حقوق آنها است که در سنت و بیان پیامبر برای امتش ذکر و
نسبت به آن تأکید شده است. پس یکی از واجبات دین اسلام این است که اهل بیت را در همان جایی قرار دهیم که خدا و رسول خدا قرار دادهاند بدون آنکه در حق آنها
افراط و یا تفریطی داشته باشیم و نیز باید کسانی که آنان را دوست دارند دوست داشته باشیم و به کسانی که به آنان بغض دارند بغض ورزیم؛ همانگونه که رسول خدا در
زندگی نیکوی خویش نسبت به آن سفارش کرد و کسی آن را انکار نخواهد کرد مگر منکران و معاندان متعصب که مدعی پیروی از مذهب سنتی خود هستند و تعصب
مذهبی آنان را از درک حقایق امور دینی کور کرده است.
خلاصه ماشینی:
"بر پژوهندگان حدیث و تفسیر مخفی نیست که سنت صحیح، عموم آیات أهل بیت را به فاطمه و حسن و حسین و علی تخصیص زده و تصریح کرده که آنان أهل بیت رسول خدا هستند؛ زیرا گفته است تنها همینها را با عبا پوشانید یا داخل در عبای ساخته شده از موی سیاه قرار داد و فرمود: «اللهم هؤلاء أهل بیتی فطهرهم من الرجس تطهیرا» و این صریح کلام پیامبر بوده است که اینان اولاد پیامبرند، بدون هیچ گونه تبعیضی در میان أهل بیت نسبی، پس برای آنها مناقب و فضایلی نسبت به غیر این افراد از اهل بیت میباشد.
و نیز نسائی در سند خودش از محمد بن مشنی و او از یحیی بن حماد و او از ابو معاویه و او از أعمش و او از حبیب بن أبی ثابت و او از أبی طفیل و او از زید بن أرقم نقل میکند که هنگامی که رسول خدا از حجةالوداع برگشت و در غدیر خم فرود آمد در منطقهای که درختان بلند وجود داشت دستور به پیاده شدن داد، سپس گفت: «کأنی قد دعیت فأجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیها فانها لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»، پس فرمود: «الله مولای و انا ولی کل مؤمن» سپس دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا ولیه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»، من به زید گفتم که تو خود از پیامبر شنیدی؟ گفت: در منطقه این درختان بلند هیچ کس نبود الا اینکه او را با چشمان خود دید و با گوش خود این سخنان را شنید."