چکیده:
در صفحات کتابخانه این شماره،آرای مک اینتایر در کانون مطالعه،نشانده شده است.در مقالهی نخست عنوان«بحران اخلاق مدرنیت و نظریه اخلاق مک اینتایر»صفآرایی دو جریان لیبرالیستی و اجتماعگرایی در خصوص«اخلاق»تشریح میگردد و جایگاه مک اینتایر در این خصوص توضیح داده میشود. در مقاله«آرای مک اینتایر در یک نگاه»نظرات این فیلسوف بزرگ اسکاتلندی الاصل در چند فراز شرح داده شده و مخصوصا جایگاه مفهوم«فضیلت»که در آرای مک اینتایر،نقشی محورین دارد،بسط داده شده است. مقاله«مک اینتایر بین ارسطو و مارکس»به جایگاه نظریه اخلاقی این فیلسوف در نسبت با ارسطو(که علم و اخلاق را فضیلت میدانست)و مارکس(که فلسفه را به پراکیس فرو میکاست)،توضیح داده است.نویسنده در این مقاله نشان میدهد که چگونه مک اینتایر در سراسر زندگیش هم پروبلماتیک فلسفی منسجمی داشته و هم به رادیکالیسم سیاسی دوران جوانیاش،وفادار مانده است. وسلی نال و آندرومیلسون در مقالهای با عنوان«مک اینتایر و ارسطو در حمت عملی»نشان میدهند که رفتن به سراغ اثر«در پی فضیلت»مک اینتایر به اندازه«اخلاق نیکو ماخوس»ارسطو،واجد اهمیت بوده و هر دو به یک اندازه برای توسعه غنی مفهوم فضیلت، مبنایی هستند. مقاله«آیا عدالت اجتماعی امکانپذیر است؟»به چالش دیدگاههای مک اینتایر و رالز اشاره میکند و توضیح میدهد که چگونه مک اینتایر در جدال با مدرنیت لیبرال،دیدگاههای محورین خود را که شامل:وحدت تعبیر درست از خیر،وحدت تعبیر درست از عدالت و عدم امکان پیدایش جوامعی مبتنی بر خیر و عدالت مشترک از متن ساختار دولتهای ملی به میان میآورد. مقاله«دستاورد مک اینتایر به روایت اوکس»نشان میدهد که چگونه فیلسوفان اخلاق امروز در تناقض آزاردهندهای گرفتار آمدهاند.اگرچه از یک طرف دوران اقتدار پوزیتیویستهای منطقی در حال افول است اما از طرف دیگر فیلسوفان امروز شاهد جهانی هستند که به نحو بیسابقهای از اخلاق تهی میگردد.نویسنده مقاله جایگاه دستاورد مک اینتایر را در میانهی این تناقض،بازنمون میسازد. مقاله پایانی صفحات کتابخانه این شماره با عنوان«کاربرد نظریه مک اینتایر در رشد آموزش و پرورش»به عملی بخشیدن آرای مک اینتایر در بهبود مدارس پرداخته است.مک اینتایر سه کاراکتر برجسته را در درام فرهنگ معاصر مشخص میکند:زیباییشناس،مدیر و درمانگر.مقاله ضمن تشریح دیدگاه مک اینتایر در خصوص این سه کاراکتر،به ریشههای رجعت مک اینتایر به غایتشناسی و فضیلت میپردازد و در پایان نقش سنت(که از دیدگاه او بخش مهمی از میراث اجتماعی ما،عضویت در آن است)را در آموزش و پرورش به بحث میگذارد.
خلاصه ماشینی:
"ازاینرو مک اینتایر درصدد است آن حال و هوای ارسطویی را به اخلاق بازگرداند و این کار را به ویژه با طرح مسئله هدف (Telos) زندگی انسان انجام میدهد،و از طریق توضیح این مطلب که مبنای پاسخ به این مسئله در زندگی مشترک قرار دارد.
8 مفهوم فضیلت در نظریه اخلاق فضیلت محور مک اینتایر،مراحل منطقی سهگانهای دارد: الف)کردار مک اینتایر کردارها را اینگونه تعریف میکند که:«منظور من از«کردار»هر گونه فعل انسانی دسته جمعی منسجم و استوار اجتماعی است که از طریق آن خیرهای درونی آن فعل در جریان تلاش برای دستیابی به آن معیارهای کمالی که متناسب و به طریقی معرف آن فعل میباشند، متجلی میشوند که در نتیجه آن،توان انسان برای دستیابی به کمال و مفاهیم و اهداف انسانی مرتبط به آن بهطور نظاممندی گسترش مییابد».
فرهنگ در سنت پژوهش اخلاقی اجتماعگرایان،اهمیت زیادی دارند؛زمینههایی هستند که اخلاقیات با توجه به آنها فهمیده میشود این نکته اهمیت بسیار زیادی دارد:لیبرالیسم بر این باور است که «خویشتن»امری جهانشمول،غیر جانبدارانه و فراگیر است،درحالیکه با توجه به نکته فوق و بنابر نظر اجتماعگرایان،هیچ جهانشمولی وجود ندارد و«خویشتن»لیبرال تنها در بستر فرهنگی و تاریخی مدرنیت قابل فهم و درک است.
بر این اساس،مک اینتایر،دو ایراد اساسی را بر سنت اخلاقی مدرنیت وارد میکند که به مثابه«بیماری»برای آن تلقی میشود: 1-قیاسناپذیری41(ترجمه ناپذیری):بدین معنا که همه مباحث اخلاقی در دوره مدرنیت ممکن است به لحاظ منطقی معتبر باشند و نتایج آنها نیز حاصل مقدماتشان باشد،با این حال هیچ راه معقولی وجود ندارد که از طریق آن بتوان یکی را با دیگری سنجید."