چکیده:
جریان عداوت با اهل بیت(ع) با تلاشهای همهجانبه حاکمان و راویان وابسته بهبنیامیه به شهرهای مختلف از جمله اصفهان راه یافت و با نشر روایات جعلییان فکری «نواصب» عمق و شیوع بیشتری داشت. در این مقاله به چگونگیپیدایش نواصب، دیدگاهها و شگردهای آنان پرداخته، آنگاه نقش ثقفی،انشمند و محدث شیعی قرن سوم هجری، در مقابله با نواصب و هجرت وی بهاصفهان و آثار علمیش بررسی میگردد.
خلاصه ماشینی:
این دو مذهب علاوه بر رقابت و درگیریهای داخلی گاه با دشمنان خارجی نیز برضد یکدیگرهمدست میشدند؛ برای مثال در حمله تاتار به اصفهان و پس از آن که در فتح اصفهانناکام ماندند؛ شافعیها به پسر چنگیز گفتند: ما شهر را به شما تسلیم میکنیم، به شرط آنه حنفیها را به قتل رسانید؛ پس از آن خود نیز به جنگ با حنفیان پرداخته و تعدادیادی از دو طرف کشته شدند و تاتار پس از ورود به شهر، هر دو طایفه را مورد هجوم وشتار قرار دادند(صافی، ج2، ص423).
داستان نصب و عداوت این مردم نسبت به اهل بیت(ع) و غلو آنان نسبت به معاویه رانویسندگان غیر شیعی نیز نقل کردهاند؛ از جمله: مقدسی در کتاب احسن التقاسیم فیمعرفة الاقالیم نوشتهاست: «و فی اهل اصفهان بله و غلو فی معاویه...
نواصب کسانیاند که نسبت به حضرت علی(ع)(ابن تیمیه، ج5، ص466) و اهل بیت(ع)بغض و عداوت دارند(شهید ثانی، ج2، ص185).
شکلگیری نواصب به عنوان یک جریان فکری فعال و ستیزهجو با اهل بیت(ع) به قتل عثمان و خلافت حضرت علی(ع) برمیگردد که عدهای به عنوان شیعه عثمان بهمعاویه پیوسته، ستیز با حضرت علی(ع) را آغاز کردند(ابن تیمیه، پیشین).
در این مورد، کتاب النزاع و التخاصم مقریزی، برخی از قرائن تاریخی را نشانادهاست که حاکیاست، این جریان فکری تنها با حضرت علی(ع) و اهل بیت(ع) اوعناد نداشته، بلکه تبلور کینههای ریشهدار قومی و جاهلی بنیامیه با بنیهاشم، پیامبراسلام(ص) و اصل دین اسلام بودهاست.
عناد و دشمنی برخی از این راویان مثل حریز بن عثمان تا آن جا بود که هر صبح وشام هفتاد بار حضرت علی(ع) را نفرین میکردند(ابن عقیل، ص117).