چکیده:
دین، به عنوان یک روش یا منش، همواره به شکل های گوناگون مورد توجه و دقت پیروان و مخالفان خود قرار گرفته است و هر یک از آنان براساس الگو یا دیدگاه خاصی که درباره آن داشته، در اوصاف و خصایل یا حسنات و آفات آن نظری افکنده و در حد توان و امکان خود، لایه ها و زوایایی از آن را بررسی کرده اند. به طور قطع منظور از بررسی و نظرافکنی در جوانب و جلوه های مختلف دین، همیشه و در مورد همه افراد، به معنای یک پژوهش دانشگاهی منظم و دارای روش و چارچوب خاص و مشخصی نیست؛ بلکه تقریبا می توان گفت که میزان درک از دین و معارف آن از یک سو و قدرت این معرفت در ساماندهی نحوه تعامل با دین، هرچند به صورت اجمالی و مختصر مورد نظر است. به این معنا، دین پژوهی یا تامل و تفکر درباره ارکان و زوایای دین، امری است که قدمتی همپای خود دین و معارف دینی دارد و از این لحاظ نمی توان آن را نوپیدا و مربوط به دوران جدید تلقی کرد. با این حال انقلاب سرسام آوری که در چند قرن اخیر در سراسر جهان، به ویژه در جغرافیا و اقلیمی که غرب خوانده می شود، رخ داد، در این حوزه نیز مانند بیشتر قلمروهای دانش و معرفت وحتی رفتار و سلوک و به طریق اولی در جهان بینی و دیدگاه بشری تاثیر نهاد
خلاصه ماشینی:
"کندوکاوی پژوهشگرانه در حوزه دین و تلاش برای فهم بنیادهای اصیل و فعال آن یا بازپیرایی و نوسازی تفاسیر و قرائتهایی که از آن صورت گرفته و … از اهمیت و اعتبار شایان توجهی برخوردار است و چنانکه گفته شد، این امر نه تنها در میان پیروان دین، بلکه در میان سرسختترین مخالفان دین و نامعتقدان یا طرفداران تجزیه و محدود نمایی دین نیز به گرمی مطرح و مورد بحث است؛ از اینرو در این نوشتار که بحث بر سر پژوهشهای دینی و رهیافتهای مختلف آن است، کوشش میشود در زمینه دینپژوهی ـــ که در حقیقت بیان کلیتری از اسلامپژوهی و کاوش در متون، قواعد، معارف و سایر امور و موارد مربوط به آن است ــ به سرآغازها، گفتمانهای حاکم، رویکردها، دستاوردها، آفات و آسیبهای این رویکردها و میزان توانمندی و استعداد آنچه «قرائت جدید» خوانده میشود؛ نظری افکنده شود؛ زیرا معنای قرائت جدید، صرفا تنوع سلیقهای یا تعدد و تکثر سطحی نیست؛ بلکه برای نیل به یک مقصد نوینی است و براساس مبانی و اصول ویژه یا دستکم بهرهگیری از روش خاصی صورت میگیرد.
[44] از بارزترین نتایج این نحوه نگرش به قدما، عدول کلی (نه بهطور کامل) از شیوههای تفسیری آنان از نصوص دینی بهویژه قرآن بود و این امری مهم است؛ زیرا پیشروان تجدد در جهان اهل سنت پی برده بودند که پیش از رهاندن افکار مسلمان از قید تقلید و خرافات و راه بردن معارف اسلامی در جهت اصلاح حال ایشان، باید شیوه پیشینیان را در تفسیر قرآن کنار گذاشت و قرآن را با روشی مطابق با عقل و منطق امروزی دوباره تفسیر کرد تا بدینگونه نه تنها بر مقاومت مرتجعان ــ که گاه در پناه تفسیر سطحی قرآن، نظام موجود اجتماعی و قالبهای کهن فکری را توجیه میکنند ــ چیره شوند، بلکه به دشمنان اسلام و نیز غربزدگان ایمان باخته نشان دهند که قرآن از هر عیبی پاک است و پیشرفتهای علمی زمان، به اعتبار هیچ یک از احکام آن زیان نمیرساند و در حقیقت مؤید آنها است."