چکیده:
بررسی اندیشههیا دیلتای در باب هرمنوتیک1هدف اصلی این مقاله است.منطق گزینش اندیشههای دیلتای از میان سایر اصحاب تأویل این است که وی با ارائه روششناختی خاص علوم انسانی به تمییز روشمند کردن آن دسته از علوم با علوم طبیعی،هرمنوتیک را وارد عرصه جدیدی کرد.بدینترتیب بحث دیلتای از پوزیتویسم فاصله میگیرد و کم انکار جریان فکری نیرومندی است که پس از داروین،قوانین انسانی را همانند قوانین طبیعی میشناخت.در نتیجه در این مقاله ضمن بررسی مفهوم،خاستگاه و روند تحول در هرمنوتیک،به طرح دیلتای درباره این روش پرداخته میشود،آنگاه با نظر به مباحث موردنظر اصول هرمنوتیک برای استفاده در پژوهشهای علوم انسانی مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
بااینوجود در این مقاله با نظر به قصدی که پژوهشگر آن را ردیابی میکند،نظریه هرمنوتیک مورد بررسی قرار میگیرد که از طرفی یکی از بحثانگیزترین مباحث مربوطبه تحقیق در علوم انسانی است و از سوی دیگر میتواند بنیاد ارزشمندی برای مشروعیت بخشیدن به پژوهشهایی باشد که با کاربرد الگوهای علوم طبیعی در علوم انسانی به معارضه برخاستهاند.
این صور ششگانه عبارتند از:هرمنوتیک بهمعنای نظریه تفسیر کتاب مقدس،روششناسی عام لغوی،علم هرگونه فهم زبانی،مبنای روششناختی علوم انسانی،پدیدار شناسی وجود و پدیدارشناسی فهم وجودی و بالاخره نظامهای تأویل که برای درک معنای نهفته در ذیل اسطورههای و نمادها مورد استفاده انسان قرار میگیرند.
بنیاد روششناختی برای علوم انسانی فهم ماهیت هرمنوتیک بهمنزله بنیادی روششناختی برای علوم انسانی مستلزم بررسی اندیشه پیشگامان اصلی این قلمرو یعنی شلایر ماخر و ویلهلم دیلتای است.
بدینترتیب استنکاف از کاربرد الگوهای پژوهش در علوم طبیعی و نیز سنت ایدهآلیستی از یکسو و اقبال به تجربه واقعی از سویدیگر دیلتای را برمیانگیزد تا دانش بنیادینی را در هرمنوتیک کشف کند که میتواند به اعتقاد وی مبنای تمام علوم انسانی قرار گیرد(فروند،2731).
جدول 1-تمایز روش پژوهش در علوم طبیعی و علوم انسانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) (1)- atomistic psychology در نتیجه هرمنوتیک بهعنوان روشی برای پژوهش در علوم انسانی به فرایندی اطلاق میشود که بهوسیله آن میتوان حیات نفسانی را از روی علائم محسوسی که مظهر آن است،در بستر تاریخی و بانظر به پیوند میان هر تجربه با طرح یا زمینهای که در آن واقع شده است،و از راه رسوخ در دنیای ارزشی هر فرد شناخت.