خلاصه ماشینی:
"ولی باید توجه نمود که اگر وکالتهای عرفی به معنی، نائبگیری و یا اعتماد بهدیگری است، ولی وکیل گرفتن خدا، معنی بالاتر از این دارد و آن واگذاری کار به اواستبه هر صورتی که بخواهد، و به همین جهت میفرماید: (و قالوا حسبنا الله و نعمالوکیل)(آل عمران: 173): «ما را کافی است و چه وکیل خوبی است».
در مورد وکیل گرفتن خدا، هر دو شرط به نحو اتم موجود است، انسان به عجز وناتوانی خود در زندگی معترف است، و خدا نیز داناتر و تواناتر بر انجام کار استاز این جهت مردان عارف کارها را به خدا واگذار میکنند چنان که میفرماید: (و توکل علی الحی الذی لا یموت)(فرقان: 58).
هدایت همگانی تبلیغی در این میان انسان از یک هدایت همگانی دیگری برخورداراست که دیگر موجودات را چنین شان و مقامی نیست و آن این که خدا او را از طریقعقل و خرد، اعزام پیامبران و آموزگاران الهی، فرستادن کتاب و صحیفه، به راهراست هدایت کرده و بهرهگیری از این وسائل را در اختیار همگان قرار داده است وتبعیض و استثنائی قائل نشده است، چنان که میفرماید:«(و ان من امه الا خلا فیهانذیر)(فاطر: 24): «هیچ امت و جمعیتی نیست مگر در میان آنان بیمدهی بوده است».
در اینجا به دو گروه از آیات اشاره میکنیم که هدایت و ضلالتخصوصی را مدلل بهاموری نموده است که فعل و ترک آنها در اختیار تمام بندگان است: الف : ملاک هدایتخصوصی برای شمول هدایتخصوصی ملاکهائی در آیات وارد شده کههمگی به یک منشا برمیگردد و آن بهرهمندی از هدایت نخستین است، چنان کهمیفرماید: 1 - (ان الله یضل من یشاء و یهدی الیه من اناب)(رعد: 27): «خداهرکس را بخواهد گمراه، و آن کس که به سوی او توجه کند، هدایت میکند»."