چکیده:
بدون تردید یکی از سه حادثۀ مهمّ سیاسی و تأثیرگذارِ یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد سال 1332 است. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، دو حادثۀ دیگر این قرن بهشمار میروند. مسألۀ اصلی این پژوهش، نحوۀ برخورد فرهیختگان و نخبگان فرهنگی ایران از جمله شاعران با این حادثۀ بزرگ و شیوۀ انعکاس آن در آثارشان است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و شعرای منتخب، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرّخزاد هستند. نتیجۀ بررسیها نشان میدهد که انعکاس این رویداد در اشعار شاعران مذکور بیشتر در حوزۀ درونمایههایی مانند: عدم اتّحاد و همدلی در میان آدمها، دخالت بیگانگان در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اعتراض به جوّ اختناقزده و ناامن جامعه، روحیۀ یأس و ناامیدی، شکست و تردید و پوچی در شخصیّتها و توصیف فضای استبدادی و تیرۀ جامعه است که این موضوع، بازتاب کودتا را در اشعارشان نشان میدهد.
One of the most significant political and influential events in the last century of Iranian contemporary history was 1953 Iranian Coup. The other two in this century were Persian Constitutional Revolution and Iranian Islamic Revolution. The core of the issue in this study is Iranian cultural elites and intellectuals’ perspective towards this glorious event and its reflection in their works. The approach in this study is descriptive-analytical and the selected poets are Mehdi Akhavan-Sales and Forough Farrokhzad. The results show that the reflection of this event in aforementioned poets’ work mostly concern contents such as: lack of unity or sympathy among people, foreigners’ interference in political and cultural affairs, opposition to the suffocated and insecure atmosphere of the society, hopelessness, failure and doubt, futility in character and description of the bleak situation of the society. These issues indicates the reflection of the coup in their poems.
خلاصه ماشینی:
بدبینی شاعران بعد از کودتای 28 مرداد، بر اساس شعر اخوان ثالث و فروغ فرّخزاد محمّد امین احسانی اصطهباناتی 1 چکیده بدون تردید یکی از سه حادثۀ مهمّ سیاسی و تأثیرگذارِ یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد سال 1332 است.
نحوۀ برخورد فرهیختگان و نخبگان فرهنگی با این حادثۀ بزرگ و شیوۀ انعکاس آن در آثار مهدی اخوان ثالث و فروغ فرّخزاد، نشاندهندۀ انعکاس اهمّیّت این رویداد در اشعار شاعران مذکور، در حوزۀ درونمایههای یأس و بدبینی و توصیف فضای استبدادی و تیرۀ جامعه است که این موضوع، نیاز به بررسی و تحلیل دارد.
3-1 - پيشينۀ تحقیق همۀ پژوهشگران ادبیّات معاصر ایران، شعر زمستان مهدی اخوان ثالث را بازتابی از سرخوردگی جامعۀ ادبی ایران از شوک ناشی از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، به عنوان تأثیرگذارترین وقایع سیاسی اجتماعی در جامعۀ ایران میدانند، همچنین فروغ که مهمّترین شاعر این دوره است، در سرودههایش از نهایت شب سخن میگوید.
به این ترتیب، باید دید آیا «هدهد سهروردی» نشانهپذیر میگردد و به صورت «سیمرغ» پدیداری، هنری، زیباییشناختی و یا متعالی در میآید و سیّالی بودن «هدهد» را تضمین میکند؟ پرسش اصلی این نوشتار آن است که چگونه فرآیند شَوِشی1 در این داستان، شرایط گفتمانی را تغییر میدهد و منجر به تولید معناهای سیّال میشود؟ 2-1- اهداف و ضرورت تحقیق یکی از مشغولیتهای ذهنی ما در این پژوهش معرّفی درست و روشمند مطالعهای نشانه-معناشناختی است؛ زیرا نشانه-معناشناسی قبل از هر چیز ابزاری علمی است که با آن میتوان ساز و کارهای شکلگیری و تولید معنا را در گفتمانها مطالعه و بررسی کرد.