چکیده:
در ادبیات فارسی برای هر اثر پیکره و بافتی وجود دارد به ویژه در ادبیات داستانی و منظومهها، چه غنایی و چه حماسی یا تعلیمی و عرفانی، سرایندگان منظومهها، داستان را برابر آن پیکره و ساختار نقل کردهاند. نمای بیرونی و درونی منظومهها که میتوان از آنها با عنوان ساختار و بافت داستان یاد کرد برابر با ذوق هنری سراینده متفاوت است به ویژه در بافت منظومه که روابط اجزاء را تنظیم مینماید؛ توانایی و هنر سراینده نمایان میگردد. البته نوع ادبی اثر نیز در ساختار درونی اثر که از آن با عنوان «بافت» یاد کردیم تأثیر دارد. برای نمونه بافت شاهنامه فردوسی با خسرو و شیرین نظامی و یا منطق الطّیر عطّار متفاوت است اگرچه ممکن است ساختار مقدمه و مؤخّره یا آغازبندی و خاتمه سرایی آنها تا حدودی یکسان باشد. در این گفتار نویسندگان میکوشند با روش (توصیفی- تحلیلی) نمایۀ بیرونی و بافت درونی داستان عاشقانۀ «نل و دمن» فیضی دکنی را بررسی کنند.
In Persian literature, for every work there is an ecstasy of body and texture, especially in fiction and poems, whether lyrical or epic or didactic and mystical, the poets of the poems have quoted the story, equal to that body and structure. The external and internal aspects of the poems, which can be named as the structure and texture of the story, are different according to the artistic taste of the poet, especially in the texture of the poems, which regulates the relations of the components, The Art of the Poet. Of course, the literary type of the work also has an effect on the internal structure of the work, which we called it "texture". For example, the context of Ferdowsi's Shahnameh or Nezami’s Khosrow and Shirin, or Attar’s Manteq al-Tair, differs from one another, although it may be somewhat the same as the construction of the preface or the ending, or the beginning or the end compose. In this discourse, the authors try to examine the exterior and the inner texture of the love story of "Nell and Daman of Feizi Dakani" with a (descriptive-analytical) method.
خلاصه ماشینی:
نمايبيرونيودرونيمنظومه هاکه ميتوان ازآن هاباعنوان ساختاروبافت داستان يادکردبرابرباذوق هنريسراينده متفاوت است به ويژه دربافت منظومه که روابط اجزاء راتنظيم مينمايد؛تواناييوهنرسراينده نمايان ميگردد.
نظيره پردازيمـيتوانـددرقالـب هـاواوزان مختلف وليدريک سبک همگون رخ دهدمانند:درقالب غزل ؛حافظ ميسرايد: مزرع سبــزفلک ديــدم وداس مـه نـو يادم ازکشتۀخويش آمـدوهنگـام درو (حافظ ،١٣٥٨:٧٩٨) بسحاق اطعمه درجواب حافظ ميگويد: طبـق پهـن فلک ديـدم وکاس مـه نــو گفتم ايعقـل به کاس تـهيازراه مرو (اطعمه ،١٩٧١:١١١) نل و دمن نل ودمن داستانياست عاشقانه که چونان «کليله ودمنـه »ازآثـارفرهنگـيهندوسـتان بوده وبه زبان سانسکريت نگاشته شده است .
اين بخش دارايسوز وگدازيبرترازوصف قلم است چيزيدرحدود٨٥بيت : ايديــده فــروزشــب نشــينان انديشـــــه زدايپـــــيش بينـــــان آب گـــل وتـــن سرشـــتۀتـــو لـــوح دل وجـــان نوشـــتۀتـــو دارم گــره وگــره گشــانيســت مشــکل تــرازيــن بــلابــلانيســت ايـن قفـل غـم ازدلـم جـداکـن دســـتم بـــه کليـــدآشـــناکـــن (همان :٦٨-٧١) نعت «اين واژه به معني،به نيکيستودن است »(معين ،١٣٥٧:ج ٣)امادرادب فارسيبيشـتر ستايش رسول اکرم محمدمصطفي(ص )راميگويند.
دراينجاتوضيح ميدهـدکـه پادشـاه بـه فيضيپيغام داده است که اين داستان رابه فارسيبرگرداندوبه شـعردرآورد.
ازآن جملـه است : يعنـــيکـــه نقيـــب بارگـــاهي آوردنويـــــــدپادشــاهــــــــي گلبانــگ نشــاط زدکــه بشــتاب وقت است حضـوروقـت دريـاب برخيــزکــه يــادکــرده بختــت شه خوانده به سـجده گـاه تختـت نــــوســــازفســــانۀکهــــن را عشـــق نـــل وخـــوبيدمـــن را (همان :٨٧-٩٦) اعلام پذيرش فرمان فيضيپس ازبيان انگيزه وسبب سرودن منظومه وتشـويق شـدن ازجانـب پادشـاه بـه بخش ديگريدرهمين انگيزه منديوآغازبنديباعنوان :«خطـاب آسـمان بـوس حضـرت شاهي»ميپردازد.
داستان عاشقانه نـل ودمـن رابايـدازنـوع عشق هايبزرگان که به آن عشق هايدربـاريگفتـه شـده اسـت (ر.