چکیده:
زنان در سال اول ازدواج بر روی احساسات خود کار کرده و آن را متناسب با مناسبات جدید زندگیشان سامان میدهند. هدف از این پژوهش کشف کار احساسی 20 زن در شهر اصفهان و در سال اول ازدواج، با استفاده از نظریه آرلی. هوقشیلد و تکنیک گریماس است. یافتهها نشان میدهد که کنشگری زنان برای رسیدن به یک زندگی خوب طراحی شده است. آنها به انجام دو نوع «کار احساسی معطوف به خود» و «کار احساسی معطوف به دیگری» دست میزنند. «کار احساسی معطوف به خود» غالباً با یک انگیزه درونی و با هدف ارتقای کیفیت زناشویی، خروج از یک بحران، خلق رضایت، خودتأملی و تعامل سازنده با دیگران انجام میگردد و به وفور از یاری یاریرسانها استفاده میشود. «کار احساسی معطوف به دیگری» همواره با یک نیروی درونی و با هدف ایجاد تغییر آگاهانه، میل به بازشناخته شدن و رسیدن به خلسه سعادتمندانه صورت میگیرد و به ندرت اثری از آثار یاریرسانها و مخالفان دیده میشود. ساختار قدرت در خانواده، فقدان برخی مهارتها و توانمندیها در زنان و عاملیت زنان در شکلدهی و انسجام به خانواده از جمله دلایلی است که زنان را به سمت کار احساسی معطوف به خود سوق میدهد.
Women work on their emotions and adjust them to the new relationship in the first year of marriage. The purpose of this study is to discover the emotional work of 20 women in Isfahan. We will adopt Arley Hochshild theory on emotion and use narrative inquiry of Algirdas Julien Greimas . Findings show that women try to achieve a good life. They perform both self-directed emotional work and other-based one in the first year of marriage. "Self-directed emotional work" is often done with an inner motivation and with the aim of improving the quality of marriage, overcoming a crisis, creating satisfaction, self-reflection and constructive interaction with others, and the help of helpers is widely used." Other-based emotional work" is always done with an inner force and with the aim of making a conscious change, the desire to be recognized and to fall into a blissful trance, and rarely is there any trace of the helpers and opponents. There are some reasons that lead women to emotional work include the power structure in the family, the lack of some skills and abilities in women, and women's agency in shaping and integrating the family
خلاصه ماشینی:
پژوهشگران داخلی و خارجی فراوانی که به مسئله فروپاشی زندگی زوجین و مخصوصاً طلاق پرداخته اند؛ به اهمیت و نقش سال های اول ازدواج در بقا یا فروپاشی خانواده اشاره کرده اند (گاتمن و لونسون ٢، ٢٠٠٣؛ لاونر و همکاران ٣، ٢٠١٦؛ پایک ٤، ٢٠١١؛ لانگ و یانگ ٥، ٢٠٠٧؛ کلانتری و همکاران ؛ ١٣٩٠ و خدادای و همکاران ، ١٣٩٤) زوجین با ورود به زندگی مشترک با انبوهی از مسائل مختلف شناختی، فرهنگی، عاطفی و طبقاتی مواجه میشوند که مدیریت آن ها غالباً سخت و دشوار است وگاه این مسائل چنان حاد میشود که منجر به طلاق میگردد.
نظربه اهمیت مسائل حوزه خانواده و نقش زنان در انسجام بخشی به آن ، این مقاله به تحلیل روایت کار احساسی زنان شهر اصفهان در سال اول ازدواج پرداخته تا پاسخگویی این سؤال باشد که زنان در مواجهه با رخداد ازدواج چه کنش های احساسی از خود بروز میدهند و تجربه کار احساسی آنان در سال اول ازدواج چگونه است ؟.
نظربه اهمیت مسائل حوزه خانواده و نقش زنان در انسجام بخشی به آن ، این مقاله به تحلیل روایت کار احساسی زنان شهر اصفهان در سال اول ازدواج پرداخته تا پاسخگویی این سؤال باشد که زنان در مواجهه با رخداد ازدواج چه کنش های احساسی از خود بروز میدهند و تجربه کار احساسی آنان در سال اول ازدواج چگونه است ؟ چارچوب نظری مفهوم احساسات قدمتی به اندازه تاریخ زندگی بشر در کره خاکی دارد.
زنان در سال اول ازدواج با هدف ایجاد تغییر در همسر، آگاه کردن همسر از نیازها و انتظارات خود و رهایی از فشارهای همسر، به کار احساسی دست زده اند.