چکیده:
در این پژوهش فرایند حل مسئلهء علوم اجتماعی و نقش مؤلفههای روانشناختی-دانش حیطهء خاص و دانش ساختاری،دانش فراشناختی،مهارتهای استدلالی و نگرش دانشآموزان نسبت به حیطهء علوم اجتماعی در حل مسئلهء علوم اجتماعی-در دو حیطهء موضوعی تساوی جنسیت و صلح مورد بررسی قرار گرفت. هجده دانشآموز دختر پایهء سوم متوسطه و دورهء پیشدانشگاهی رشتهء علوم انسانی شهر تهران از طبقات اجتماعی-فرهنگی بالا،متوسط و پایین(بر حسب تحصیلات والدین)انتخاب شدند.دادهها با استفاده از مصاحبه جمعآوری گردید،بنابراین روش تحقیق کیفی بوده است. یافتهها نشان داد دانشآموزان با عملکرد موفق در حل مسئله در مؤلفهء دانش حیطهء خاص و دانش ساختاری،دانش فراشناختی و مهارتهای استدلالی،عملکرد بالایی داشتند،در حالی که دانش آموزان با عملکرد ناموفق در تمامی مؤلفههای مذکور عملکردی پایین داشتند.در مؤلفهء نگرش بین دانش آموزان با عملکرد بالا،متوسط و پایین،تفاوت قابل ملاحظهای مشاهده نگردید.نکتهء قابل ذکر تفاوت قابل ملاحظه عملکرد دانشآموزان در حل مسئلهء صلح نسبت به مسئلهء تساوی جنسیت بوده است. بررسی یافتهها نمایانگر تعامل پیچیدهء عوامل روانشناختی اعم از عوامل شناختی و غیر شناختی در حل مسائل علوم اجتماعی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"از آن جا که مرور پژوهشهای انجامشده نشان داده است،عمدهء مطالعات در زمینهء حل مسئله بر اساس رویکرد پردازش اطلاعات در حیطهء ریاضیات و علوم انجام شدهاند و به دلیل آنکه حیطه علوم اجتماعی در مقایسه با سایر حیطههای علم بیشتر دربرگیرندهء مسائل و چالشهای فراروی زندگی واقعی و موضوعات جدالبرانگیز میباشد(ووس به نقل از دیلون1و استرنبرگ،6891)،در این پژوهش چگونگی فرایند حل مسئلهء علوم اجتماعی و مؤلفههای دخیل در آن مورد بررسی قرار گرفته است.
در این پژوهش مشاهده شده است در رابطه با هردو مسئلهء مورد نظر دانشآموزان عمدتا تلاش داشتهاند از پنجرهء ذهنی خود به مسائل نگاه کنند،مسلما تحت چنین شرایطی کمتر میتوان انتظار داشت که با استفاده از راهبردهای فراشناختی به جستجوی بیشتر اطلاعات بپردازد و بازنماییها و راهحلهای خود را مورد بازبینی و نظارت قرار دهند.
». به نظر میرسد فرایند حل مسئلهء علوم اجتماعی و حیطههای موضوعی آن از چنان پیچیدگی و درهمتنیدگی برخوردار است که در مطالعه و تحلیل نقش عناصر غیر شناختی مانند نگرش دانشآموزان نسبت به حیطهء کلی علوم اجتماعی،باید نگرش،باورها و علایق آنها در حیطههای محتوایی گوناگون و درعینحال مرتبط دیگر نیز مورد توجه قرار گیرد.
اگر بخواهیم با نگاهی عمیقتر به آنچه که در این پژوهش در خصوص نقش مؤلفههای روانشناختی در حل مسائل علوم اجتماعی نزد دانشآموزان دختر پایهء سوم متوسطه و دورهء پیشدانشگاهی حاصل شده است بنگریم،نوعی درهمتنیدگی مشاهده میشود که موجب شکلگیری شبکهء پیچیدهای از عناصر روانشناختی میگردد که در تعامل با هم فرایند حل مسئله را جهت میبخشد."