چکیده:
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به عبارتی وامدار تبیین نوعی رستاخیز جسمانی است. آموزههای ادیان الهی نیز بر چنین رستاخیزی تأکید دارند. نوشتار حاضر، بر اساس روش گزارشی-تحلیلی، ضمن مروری بر مهمترین روایتهای الهیدانان مسیحی از تبیین اینهمانی شخصی انسان در جهان پسین و نقدهای فیلسوفان دین بر این دیدگاهها، بر آن است تا بر اساس خوانشی ویژه از برخی مبانی حکمت متعالیه و سخنان صدرالمتألهین، به معرفی و تببین نظریهای متفاوت از اینهمانی شخصی بپردازد. به نظر میرسد نظریه پیوستار وجودی و اینهمانی شخصی انسان بر مبنای اشتداد وجودی بدن، ضمن مصونیت از عمده اشکالات مربوط به سایر مدلها، از ظرفیتها و مزایای بیشتری نیز برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
اما آيا چنين تفاوت عميقـي را ميتـوان از سنخ تغييرات کيفي محسوب کرد؟ به عبارت ديگر؛ در پرتو چنين تغيير و تحـول عميقـي آيـا ميتوان قائل به حفظ اين هماني عددي شد به گونه اي که ادعـا کـرد بـدن اخـروي رسـتاخيز يافته به لحاظ عددي، ادامه همان بدن طبيعي زميني است (٣ :٢٠١٦ ,Gasser)؟ علاوه براين ، براساس فهم رايـج از رسـتاخيز، خداونـد همـان بـدن دنيـوي را بـازآفريني ميکند و طبيعتا شکاف ميان بدن طبيعي و بدن اخروي مانع از تحقق اين هماني عددي اسـت چراکه پيوستار وجودي انسان در امتداد زمان و مکان از شـروط اين همـاني شخصـي اسـت .
تعلق قدرت خداوند به آفرينش بدن انسـان در طبيعـت بـه لحاظ عقلي امکان پذير است چراکه عالم طبيعت ظرفيـت آفـرينش موجـودات مـادي و جسـماني متناسب با قوانين طبيعي را دارد اما تعلق اين قدرت به بازآفريني بدن دنيوي انسان در جهـان پس از مرگ که ويژگي آن تجرد از ماده و جسمانيات است ، موردترديـد اسـت مگـر اين کـه عالم آخرت نيز برخوردار از جسمي متناسب با همان عالم باشد که البته در ديـدگاه کرکـران بدان تصريح نشده است .
توجه بـه ايـن نکتـه بسـيار حـائز اهميـت اسـت کـه هرچنـد در رويکردهـاي الهيـاتي فيزيکاليستي تلاش شده است تا بدون اتکاء بر ساحت غيرمادي وجود انسان ـاعـم از نفـس و يا ذهن ـ اين هماني شخصي بدن و پيوستار وجودي انسان تبيين شود اما اين امر بدان معنـا نيست که در الهيات مسيحي جهان پس از مرگ کاملا از ويژگيهـاي مـادي طبيعـت و دنيـا برخوردار باشد.