خلاصه ماشینی:
"و از این روی، چون در اولین مقاله از نجات غرب، در اثر پیامدهای منفی کثرت فرهنگی در آمریکا، همان کشور کاندیدا برای زعامت جهانی، نسبت به بحرانی که گرفتار آن گشته غفلت ورزید و حتی بیشتر به آن لطمه وارد کرد، لذا خیلی با عجله در مقالهی 1997 خود این مطالب را از آن الگوی جدید کنار گذاشت، چه آن که دیگر روشن شده بود پس از گم شدن چهرهی دشمن مشترک همگونی که سالها خود را با او سرگرم داشت، اکنون تمدن غربی به ویژه ایالات متحده با چه مشکلهی عظیمی مواجه است؛ زیرا از یک طرف «بنیادگرایی اسلامی» خیلی از او دور و در میان خود هم دچار پراکندگی است و موقعیت چین هم که بغرنج بود، لذا چاره را در آن دانست که بحث تازهای را پیرامون یک سری اهداف دراز مدت مشترک در اندیشه آورد که بتوان نیروی آمریکایی را در راستای آن به کارگیری نمود.
همهی این تلاشها و آثار فکری را «اسیسکو»، در کتابی تحت عنوان «کتاب سفید پیرامون گفتگوی تمدنها» جمع آوری و منتشر ساخت و این زحمات البته مورد تقدیر است، لیکن جای یک سؤال باقی است که تا کی و چه مقدار میتواند در جهت بازدارندگی الگوی برخورد تمدنها کارآمد باشد؟ شاید بهترین شاخص برای ارزشیابی نتایج این تلاشها این باشد که ما الزاما درجهی تأثیر این تلاشها را بر روی طرفداران این الگو، از نظر پذیرش یا رد یا تعدیلش، مورد توجه قرار دهیم و من تصورم این است که اینها با همهی حجم سنگینی که دارد و یکریز میآید جز یک تأثیری پوشیده در لابلای تک نمودهای آن الگو چیزی نیست، همان که برای هانتینگتون چهره نموده آن جایی که گفته است: به احتمال روی کارآمدن سیستمی جهانی دارای تمدنهای متعدد که دنیا رهبریش را بپذیرد."