چکیده:
نویسنده، در این مقاله، در پی آن است که مسألهی پاسخگویی را به
عنوان امری که صحت خدمت گزاری و سلامت جامعه را تضمین
میکند، اثبات نماید. به عقیدهی وی جامعه همچون دستگاه عظیمی
است که احتمال اختلال در بخشهای مختلف آن را نمیتوان منتفی
دانست. از این روی، نیاز به ارزیابی مداوم دارد که پاسخگویی متکفل آن
است. علاوه بر این، پاسخگویی ثمرات و دستاوردهایی به همراه دارد که
از آن جمله، پویایی و تحرک جامعه، آگاهی از سلامت فرهنگ و
ایدئولوژی، تضمین بخشیدن به نظام آموزشی جامعه، قانونمند شدن
فرد و اجتماع، و زایل نمودن عوارضی چون بیتفاوتی و بیتعهدی،
نسبت به سرنوشت خود و دیگران، و نیز ایجاد روحیهی مشارکت
جمعی را میتوان برشمرد. لیکن، به عقیدهی نویسنده، تا زمانی که
پاسخگویی به مثابه ساز و کاری مؤثر در نیاید، و در قالب یک دستگاه
شرطی عامل به کنترل خودکار جامعه نپردازد و، به عبارتی، چتر فلسفی
خود را چونان یک فرهنگ بر سر شهروندان خود نگشاید، امکان
دستیابی به چنان دستاوردهای ذیقیمتی ممکن نخواهد بود. از این
رو، به راهبردهایی در این خصوص اشاره مینماید.
خلاصه ماشینی:
"(باتومور، 1370، 296) آگاهی از حقوق خود و دیگران نیز به تنهایی و بدون عامل کنترل اخلاقی (بدون اعتقادات دینی) یا قانونی (چون نظارت ضابطان قضایی) تأمین کنندهی اطمینان و امنیت اجتماعی و فردی نمیباشد؛ مگر آن که حس پاسخگویی، در آحاد جامعه، قبلا راسخ شده باشد، لیکن در عین حال از اهمیت نقش حقوق و قانون در تحریک حس پاسخگویی نیز نمیتوان طفره رفت، زیرا بدون این، یک شهروند بهدرستی نمیداند نسبت به چهچیزی و تا چهاندازه باید پاسخگو باشد و ثمرهی پاسخگو نبودن چه خواهد بود؟ خصوصیت حقوق - نظر به وابستگی آن به اخلاق و دین و سنت - از این جهت است که: با وجود این که به احساسات اخلاقی متکی، و از ترتیبهای نهادی یک جامعه متأثر است، با صراحتی که در قواعد و در ضمانت اجراهای خود دارد، در رفتار انسان اطمینانی بهوجود میآورد که از طریق انواع دیگر نظارت اجتماعی قابل حصول نیست.
(مسعودنیا، 1380 ، 152) از این روی، در تعالیم اسلامی هر فرد انسانی در برابر مسائل جامعهی خود مسؤول است و قبل از آن که مسؤول شناخته شود، شخصیت یک زعیم به او داده میشود، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته» (مجلسی 1397 ق، 38) خاتمهی بحث طرح تکریم و حل چالش معنویتگرایی و فنسالاری معنویت گرایی (Spirituality) و فن سالاری (Technocracy) دو مقولهی جدا از هم و به ظاهر آشتی ناپذیری هستند که ارزشها و هنجارهایی مخصوص به خود دارند، و لذا واجد فرهنگ متمایزی هستند؛ روح حاکم بر اولی محبت دیگران، غم خوارگی، انعطاف، مدارا، خلوص عمل برای خدا، و به عبارتی ارتباط مدیر با امر قدسی است و ارزشها، وظایف و مسائلی را مورد توجه قرار میدهد که در ارتباط نمایان با سنتهای معنوی، دینی، اخلاق فضیلت (نقطهی مقابل اخلاق حرفهای) قرار دارند."