چکیده:
هدف مقاله آزمون مدلی از اسلانر در ارتباط بین نابرابری و فساد است که «تله نابرابری» نام گرفته است. تله نابرابری با میزان بالای نابرابری شروع می شود و از طریق پایین آوردن اعتماد تعمیم یافته به بالا رفتن سطح فساد و سپس تعمیق نابرابری میانجامد. در این مقاله با استفاده از شاخصهای گذار پروژه برتلسمان به بررسی فرضیه تله نابرابری با رویکرد نهادگرایی پرداختیم. برای این منظور از میان 136 کشور مورد بررسی در مطالعه برتلسمان تعداد 19 کشور منطقه مِنا به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شد. سپس با روش تطبیقی-فازی چهار شرط موثر در سطح نهادی شامل ظرفیت حکمرانی، حاکمیت قانون، رسانههای آزاد و سرمایه اجتماعی بر متغیر نتیجه یعنی دام نابرابری-فساد و خروج از آن به صورت منفرد و ترکیبی تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیلهای علی منفرد نشان داد که فقدان هر یک از چهار شرط در رخداد فساد یک شرط لازم است و مسیرهای علی معطوف به نابرابری-فساد نیز دو مسیر مجزا را در مجموعه کشورهای مورد بررسی آشکار ساخت یک مسیر، فقدان ظرفیت حکمرانی و دیگری ترکیبی از سه شرط نبود و یا ضعف در حاکمیت قانون، رسانههای آزاد و سرمایه اجتماعی. به علاوه تحلیلهای علی معطوف به برونرفت از دام نابرابری-فساد در کشورهای موفق نیز مشخص کرد در این کشورها وجود یک حکمرانی باظرفیت در ترکیب با سرمایه اجتماعی و یا رسانههای آزاد برای تحقق نتیجه کافی است.
The purpose of this paper is to test Slanner's model of the relationship between inequality and corruption, called the "inequality trap."The inequality trap starts with high levels of inequality and leads to rising levels of corruption by lowering generalized trust and then deepening inequality. we examine the inequality trap hypothesis with the institutionalist approach using Bertelsmann project transition indicators.For this purpose, from 136 countries studied in Bertelsmann study, 19 countries in Mena region were selected as the target sample. Then, by comparative-fuzzy method, four effective conditions at the institutional level including governance capacity, rule of law, free media and social capital on the outcome variable, ie inequality-corruption trap and exit from it were analyzed individually and in combination.The results of single causal analysis showed that the absence of any of the four conditions in the event of corruption is a necessary condition and causal paths to inequality-corruption also reveal two separate paths in the study countries revealing one path, lack of governance capacity and another.It was not a combination of three conditions or a weakness in the rule of law, free media and social capital.In addition, causal analyzes aimed at overcoming the trap of inequality-corruption in successful countries also showed that in these countries, the existence of a capable government in combination with social capital or free media is sufficient to achieve the result.
خلاصه ماشینی:
برای این منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با هدف تبیین فساد و نابرابری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا) از میان ١٣٦ کشور مورد بررسی در مطالعه برتلسمان ، ١٩ کشوری را که در منطقه مِنا قرار گرفته اند به عنوان نمونه انتخاب شد.
سپس با استفاده از روش تطبیقی-فازی ، شروط مؤثر بر نتیجه در سطح نهادی که عواملی چون ظرفیت حکمرانی، حاکمیت قانون ، رسانه های آزاد و سرمایه اجتماعی را در برمی گیرد، مورد آزمون تجربی قرار گرفته و متقابلاً شروط برون رفت از دام مذکور به صورت منفرد و ترکیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
علاوه بر این تحلیل های علی معطوف به برون رفت از دام نابرابری-فساد در کشورهای موفق نیز مشخص کرد که در این کشورها وجود یک حکمرانی با ظرفیت در ترکیب با سرمایه اجتماعی و یا رسانه های آزاد برای تحقق نتیجه کافی است .
ir مقدمه و طرح مسئله فساد به عنوان یک پدیده پیچیده و چندوجهی (٢٠١٥ ,Cole ,٢٠١٨ ,Santoro &Capasso ) در همه کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه رایج بوده ( & Gossel ;٢٠١٩ ,Edmond ٢٠١٨ ,Titeca) و هیچ منطقه و کشوری مصون از فساد نیست ( Transparency ١٩٩٧ ,Glynn et al ,١٩٩٥ ,International).
مفروضه کلی و اساسی این پژوهش بر این قرار استوار است که حضور شروط عطفی حاکمیت قانون ، ظرفیت حکمرانی، سرمایه اجتماعی و رسانه های آزاد و مستقل ، موفقیت در برون رفت از دام فساد- نابرابری را به دنبال دارد.
Ragin نشان دهنده مقدار فازی ایران در مجموعه کشورهای واقع در تله نابرابری-فساد است که (به تصویر صفحه مراجعه شود) فقدان ظرفیت حکمرانی فقدان رسانه های آزاد Necessity=.