چکیده:
امروزه با گسترش روزافزون قراردادهای تجاری در عرصه بینالملل استفاده از شروط حل اختلاف در قراردادها بیشتر شده است. شروط حل اختلاف چندمرحلهای در مقایسه با روشهای دیگر قضایی و داوری کارکردهای بیشتری برای طرفین دارد. اینکه با فرض الزامآور بودن شروط حل اختلاف چندمرحلهای، داور بدون توجه به رعایت این شروط توسط طرفین، داوری را شروع نماید، در این صورت رای داوری به دلیل فقدان صلاحیت داور باطل است، یا اینکه نقض شروط حل اختلاف صرفا مسئله استماعپذیری است؟ پاسخ به این سوال در رویه و موارد عملی کاربرد و آثار زیادی دارد، گروهی بر این نظر هستند که عدم رعایت شروط حل اختلاف مستقیما بر صلاحیت دیوان داوری تاثیر میگذارد و داور در صورت رسیدگی از حدود صلاحیت خود خارج شده است و متعاقبا رای صادره طبق قانون باطل و فاقد اثر حقوقی است. در مقابل، برخی اعتقاد به استماع پذیری دعوی دارند که رویکردی ملایمتر و در راستای احترام به اصل حاکمیت اراده برای حل اختلاف از طریق داوری و عدم مداخله دادگاه است. در اصل مبنای آنها برای حمایت از این نظریه این است که دعوی مطروحه صرفا از نظر شکلی ناقص است و موافقتنامه داوری بین طرفین معتبر است. در باب کیفیت واکنش حقوقی نسبت به عدم رعایت شروط حل اختلاف چندمرحلهای، به نظر نگارندگان تعلیق فرایند داوری همزمان با اعطای مهلت جهت رعایت شروط پیشداوری نسبت به سایر راهکارها ارجحیت دارد.
Nowadays, by the increasing expansion of commercial contracts in the international arena, the use of multi-tiered dispute resolution clauses have been increased. These clauses have many functions for the parties compared to other judicial and arbitration methods. Identifying this issue is very useful in the practical procedure, assuming that the terms of the dispute resolution are binding, the arbitrator starts the arbitration regardless of the observance of these terms by the parties, the arbitration award is invalid due to the lack of competence of the arbitrator, or the violation of the terms is simply a matter of admissibility. A group is of the opinion that non-compliance with the condition of multi-tiered dispute resolution clauses directly affects the jurisdiction, and the arbitrator has exceeded the limits of his jurisdiction, subsequently the decision issued according to the law is null, and it has no legal effect. In contrast, some believe that this issue is related to the admissibility, which is a gentler approach and in line with respecting the sovereignty of the volition governance principle to resolve the dispute through arbitration and non-intervention of the court. Basically, their basis for supporting this theory is that the claim is merely defective in form, and the arbitration agreement between the parties is valid. Regarding the types of legal reactions to non-compliance with the conditions of dispute resolution, suspending the arbitration process at the same time as granting a deadline to comply with the pre-arbitration conditions is preferable to other solutions.
خلاصه ماشینی:
اینکه با فرض الزام آور بودن شروط حل اختلاف چندمرحله ای، داور بدون توجه به رعایت این شروط توسط طرفین ، داوری را شروع نماید، در این صورت رأی داوری به دلیل فقدان صلاحیت داور باطل است ، یا اینکه نقض شروط حل اختلاف صرفاً مسئله استماع پذیری است ؟ پاسخ به این سؤال در رویه و موارد عملی کاربرد و آثار زیادی دارد، گروهی بر این نظر هستند که عدم رعایت شروط حل اختلاف مستقیماً بر صلاحیت دیوان داوری تأثیر میگذارد و داور در صورت رسیدگی از حدود صلاحیت خود خارج شده است و متعاقباً رأی صادره طبق قانون باطل و فاقد اثر حقوقی است .
در اصل مبنای آن ها برای این استدلال این است که رضایت طرفین ، یک اصل بنیادین در داوری تجاری بین المللی است ، عدم رعایت شروط حل اختلاف پیش داوری و ثبت درخواست زودهنگام داوری به منزله تخلف از قصد و توافقات طرفین است و صدور رأی داوری برخلاف آزادی اراده طرفین و نقض قلمرو قرارداد داوری است و دیوان داوری در صورت صدور رأی داور از صلاحیت خود خارج شده است و رأی صادره از اساس باطل است 5 (١٦ :٢٠٠٣,Argumedo Pineiro).
٤. نمونه آرای حقوقی قصور در شناسایی صریح این دو مفهوم در عرصه داوری بین المللی به موضوع چالش برانگیز تبدیل شده است ، در ذیل چند نمونه از پرونده های حقوقی درباره صلاحیتی و استماع پذیری بودن عدم رعایت شروط حل اختلاف بررسی میشود.