خلاصه ماشینی:
"بنابراین، به طور کلی چنین نتیجه گرفته میشود که چون تأویل مربوط به غیب عالم است، علم تأویل مختص ذات اقدس الهی است و اگر از غیر خدا تأویلی صورت پذیرد باید به تعلیم خدا باشد، و راهی نیز برای ثبوت تعلیم الهی بجز عصمت نیست و از گفته معصوم میتوان اطمینان پیدا کرد که حق تأویل دارند؛ مانند خود پیامبر و ائمه اطهار علیهمالسلام که چون معصومند، به تأویلات آن بزرگواران اطمینان داریم و اگر عصمت را حذف کنیم، از چه راهی میتوان آگاه شد که حق تأویل دارند؟ فقیه عارف حضرت آیةالله آقا میرزا محمود حسینی قدسسره درباره میزان تأویل چنین میگوید: «آگاه باش برای تأویل باید ضابطه و قاعده عقلی و شرعی باشد، و گرنه همین ظواهر از هر گویندهای منشأ اختلال در نظم گفتاری و انگیزهای برای دامن زدن به اختلافات میگردد.
چنین شخصی در ظاهر پیرو است چون مخالفتی در حکم نیست؛ مانند عیسی وقتی نازل شود (به آنچه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حکم کرده) حکم میکند و مانند پیامبر صلیاللهعلیهوآله در قرآن میفرماید: «اولئک الذین هدی الله فبهداهم اقتده» پس این شخص هم در آنچه اخذ کرد به منزله رسول خداست که از شریعتهای قبل از خود اخذ کرده و او را تثبیت فرموده، پس از آن جهت که پیامبر تثبیت فرموده تبعیت میکنیم نه از آن جهت که شریعت قبل از ما بوده و نیز آنچه خلیفه از خدا اخذ میکند، همان چیزی است که رسول از خذا اخذ فرموده، پس ما به او در لسان کشف، خلیفهالله میگوییم، ولی در لسان ظاهر، خلیفه رسولالله مینامیم، و بر همین اساس بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت و به کسی درباره خلافت نصی صادر نکرد و تعیین نفرمود، چون میدانست در امت او کسانی هستند که خلافت را از خدا میگیرند و خلیفه خدا میشوند و حکم با موافقت در حکم شرعی صادر میکنند..."