چکیده:
مقالة حاضر درصدد تحقیق تحدید نسل است که از ناحیه عقیمسازی بررسی شده است و با بیان تعقیم دائمی حکم عقیمسازی موقت نیز مورد مداقه قرار میگیرد. در این راستا، نگارنده با بیان ادلة حرمت عقیمسازی به ایضاح ادله میپردازد. بدین ترتیب که ابتدا ادلة هشتگانة کسانی که عقیمسازی را مصداق اضرار به نفس میدانند، برشمرد و در پایان ادله نگارنده بیان میدارد که مطلق مصادیق عقیمسازی، اضرار به نفس محسوب نمیشود زیرا عرف و عادت در صورتی عمل بخصوصی را ضرری میداند که مصلحت اهمی در بین نباشد و حال اینکه عقیمسازی دارای منافعی است که نقصان حاصل از عقم را جبران میکند و از دیدگاه عقلا با وجود منافع، اضرار به حساب نمیآید. سپس به بیان ادلة کسانی که حرمت عقیمسازی را نوعی تصرف در خلقت الهی میدانند، میپردازد و ایراداتی را به قائلین به این ادله وارد میکند و همچنین به کسانی که قائلند اجماع مسلمین قائم است بر حرمت ناقص نمودن عضو که عقیمسازی از مصادیق اظهر آن است و اینکه چنین اجماعی در بین نمیباشد و نتیجه میگیرد که ادلة هر سه گروه کافی و وافی بر حرمت نیست.لازم به ذکر است که قسمت اول این مبحث در شمارة قبل (15 و 16) به چاپ رسیده است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین ممکن است کسانی در جواب از استدلال به روایت لاضرر بگویند که روایت مذکور تنها بر مبنای مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی، دال بر حرمت اضرار است و در کلمات دیگران «لا» نافیه فرض شده است و علیرغم اختلافاتی که در معنای روایت نبوی بین بزرگان بروز کرده است، هیچ یک از ایشان از روایت، معنای نهی و حرمت تکلیفی استفاده نکردهاند و نوعا روایت را به معنای اخبار از عدم جعل حکم ضرری در اسلام فرض کردهاند [انصاری: 372؛ آخوند خراسانی ج 2: 268] .
اما میتوان در جواب استدلال به روایت فوق اظهار نمود، اولا، حسن بن علی بن حسین بن شعبة الحرانی یا الحلبی که مؤلف کتاب تحف العقول میباشد، علیرغم آنکه در برخی از کتب توثیق شده است [روضات الجنان ج 2: 289؛ طهرانی ج 3: 400 ] ولی روایات کتاب تحفالعقول را بدون سند و به صورت مرسل ذکر میکند، و اگر چه در مقدمة کتاب، مدعی است که روایات کتاب مذکور دارای سند بوده و او سندها را به جهت اختصار حذف کرده است [حسن بن علی بن شعبه: 3 ] ولی به هر حال، روایات این کتاب تماما مرسله محسوب میشود."