چکیده:
در آیات قرآن از لفظ وغنا, استفادة نشده» و امر و نهی خامّی صریحا
بدان تعلق نگرفهاست؛ بلکه تمشکککنندکانبه آیات» آنها را
بهواسطهی دلایل خارجی همچون احادیث وارده در این باب دلیل بر
حرمت گرقتهاند. در این آیات الفاضی نظیر «قول «باطل, و
«لهوالحد بث, آمدهاست که برخی آنها را به «غنام معنا کردهاند.
در باب غنا و موسیقی» آیات و احادیثی دال بر حرمت و حلیّت وجود
دارند که هیچ یکد توانایی اثبات حکم مطلق غنا را نداشته و-وافی به
مقصود قائلان به حرمت مطلق با حلیّت مطلق نیست.
نتیجهی این بررسی کوتاه این است که غنای شهوانی و فسادانگیز حرام و
غیر آن حلال و مباح است؛ معنای غنتای حرام در آواز لهوی و
مفسدهانگیر متعیّن میگردد.
خلاصه ماشینی:
"(52) این آیه، با توجه به اضافه شدن «زور»به «قول»، از چیزی از جنس «گفتار و محتوا» نهی نموده است و نسبت به چیزهایی نظیر «صوت» که از مقولهی کیفیت است، ساکت است؛ ولی منشأ اصلی حمل این آیه بر مورد غنا، احادیث وارده در تفسیر آیهی مزبور است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت و اگر با استفاده از روایات بپذیریم که قول زور به معنای غناست، دیگر نسبت به صوت که از مقولهی کیفیت است، ساکت نخواهد بود؛ بلکه نفس غنا، حرام خواهد بود.
7. نقد احادیث تفسیریعدهای از فقیهان بر این باورند که دلالت روایات بر حرمت غنا به معنای مطلقصدای شادیآفرین هنگامی تمام است که در گاه صدور آنها، استعمال زیاد غنا در غنای لهوی و فسادانگیز موجب انصراف لفظ «غنا» به غنای لهوی و فسادانگیز نشده باشد؛ اما پیشتر اشاره شد که لفظ غنا در زمان صدور اغلب این احادیث ـ یعنی زمان صادقین علیهماالسلام ـ در غنای لهوی و شهوانی دارای حقیقت عرفی بوده است و لذا استناد به احادیث وارده در این زمان، برای اثبات حرمت مطلق غنا، درست نخواهد بود و بر فرض پذیرش صحت سند، این احادیث از نظر دلالت با موانعی روبهروست.
هم چنین ظاهر بسیاری از روایات دال بر حلیت موارد خاص هیچگونه تعلقی نسبت به آن مورد خاص ندارد؛ بلکه احادیثی وجود دارند که حکم حلیت آن موارد را در مقابل حکم حرمت غنای لهوی بیان نموده است؛ از این جهت میتوان به این نکته پی برد که مقصود از احادیث حلیت، تنها آن موارد خاص نبودهاست؛ بلکه منظور از آن تعیین مصادیق غنای غیرلهوی است که حلیت آن در نظر سائلان و امامان علیهمالسلام مسلم بوده و لذا اشارهای بدان نشده است."