خلاصه ماشینی:
"کانت و زرتشت بهرام طوسی در این مقاله پس از ذکر مطالب و مسایل مشابه در اوستا و در فلسفهء یونان باستان،با مدارک و شواهد تاریخی(عمدتا نوشتههای مورخین باستانی نظیر هرودوت و گزنوفون و دیگران)نشان داده خواهد شد که فلاسفهء عهد باستان در مغربزمین به شدت تحت تأثیر اوستا قرار داشتهاند و مدارکی ارائه میشود که اکثر آنها یا نسخههای کاملی از اوستا را همراه داشتهاند(پرادبکوس از همسفر سقراط نقل کرده که آنها این نسخهء کامل را همراه داشتهاند)و یا با مغان و جانشینان زرتشت از طریق بابل مراوده داشته و یا به مشرقزمین مسافرتها کردهاند.
پس از آن سیری گذرا خواهیم داشت در سیر فلسفه در غرب تا نیچه و اشارهای به کتاب((چنین گفت زرتشت))کرده و در مورد کانت نیز که مانند دکارت و اسپینوزا و سقراط و افلاطون از معلمین بزرگ اخلاق بهشمار میآید،اشاره میشود که وی نیز تحت تأثیر فلسفهء زرتشت که همه چیز را در راستی و درستی و«اخلاق»میدانست،به قوانین اخلاقی سخت پایبند بود و دو کتاب خود را در 2081 با نام زرتشت زینت داد.
(همانجا)اگرچه این منتهای درجهء اخلاق است ولی چه تضمینی هست که انسان به این حد برسد؟و یا بتوانیم همهء انسانها را به این حد برسانیم؟که خودخواهی،منیت و سودجویی را رها کرده و در خیابانها به راه افتند و برای کمک به دیگران و به نیازمندان و افتادگان بر یکدیگر سبقت جویند؟ کانت(در اواخر قرن هیجدهم)همهء جریانات روزگار را بر محور عقل تنها قرار داد5که بیارتباط به جهانبینی هیوم افکار کلیسازدایی بعد از رنسانس نیست."