خلاصه ماشینی:
"تقریر دوم: شکل دیگر این برهان اخلاقی چنین ادعا میکند که اگر ما به سلطه و مرجعیت اخلاقی) moral authority( اذعان کنیم، ما باید به صرف همین حقیقت به وجود خدا به عنوان تنها کسی که قادر به ایجاد آن مرجع است اعتراف کنیم.
به تعبیری دیگر ما باید وجود خدا را به عنوان ارتباط دهنده ضروری بین فضیلت و سعادت فرض کنیم، زیرا برترین خیر شامل فضیلت و سعادت است، و سعادت عبارت است از هماهنگی بین طبیعت و ارادهی انسان.
3. بنابراین هیچ اساس و مبنایی در قانون اخلاقی (یا در طبیعت) وجود ندارد که بتوانیم ارتباط ضروری بین اخلاق و سعادت انسانها را انتظار داشته باشیم (یعنی سعادت متناسب با اخلاق و فضیلت را).
ما از مشاهده جهان نتیجه میگیریم که برترین خیر و استکمال اخلاقی ما غیر قابل حصول است، بنابراین نمیتوانیم تکلیفی برای تحصیل آنها داشته باشیم بلکه حداکثر ما وظیفه داریم که در جهت آنها تلاش کنیم.
کانت در این استدلال میگوید که ما باید وجود خدا را به عنوان ارتباط دهنده و یا متناسب کننده ضروری بین فضیلت و سعادت فرض کنیم، چون برترین خیر شامل فضیلت و سعادت است.
لازمهی تصور خدا به عنوان هماهنگ کننده فضیلت و سعادت این است که خدا اکثر قریب به اتفاق انسانها را مجبور به عمل اخلاقی کند که در این صورت خودمختاری آنان را از بین میبرد.
بنابراین اگر خدا بناست که در تناسب سعادت با فضیلت نقش داشته باشد باید انسانها را مجبور به همکاری شایسته کند که در این صورت خودمختاری آنان از بین میرود و اعمال آنان نیز ارزش اخلاقی خود را از دست میدهند."