چکیده:
یکی از دامنهدارترین بحثها در فلسفه علم، بحث رئالیسم علمی است. رئالیستها معتقدند که فقط با اعتقاد به واقعنمائی علم میتوان به توجیه فلسفی و تاریخی قابل قبولی از سیر علم و فعالیت علمی دست یافت. درمقابل، آنتیرئالیستها درصدد آنند تا با اشاره به مشکلات برداشت رئالیستی از علم، نشان دهند که برداشتهای بدیل و به تعبیر دقیقتر، مناسبتری نیز وجود دارد. یکی از این برداشتها برداشت تجربهگرایان قائل به برساختن است که نمایندهی اصلی آن ونفراسن است. وی در کتاب اصلی خود، «تصویر علمی» (که دیدگاههای خود را در آن معرفی نموده است)، ضمن اشاره به ضعفهای موجود در استدلال برای رئالیسم، درصدد است نشان دهد برداشت رئالیستی هیچ ارجحیتی بر تجربهگرایی قائل به برساختن ندارد و هر آنچه با اعتقاد به رئالیسم قابل تبیین است، با اعتقاد به تجربهگرایی قائل به برساختن نیز تبیین شدنی است. این مقاله توصیفی اجمالی از دیدگاههای مطرح شده در این کتاب را ارائه میدهد.
خلاصه ماشینی:
"حال اگر بتوان برای نمود مذکور تبیین دیگری را ارائه داد، رئالیستها نمیتوانند فرضیهی خود را مسلم فرض کنند و بدون دلیل آن را بپذیرند؛ لذا ونفراسن فرضیهی خود (مبنی بر اینکه ما همیشه دوست داریم بر این باور باشیم که نظریه یا فرضیهای که بهترین تبیین را ارائه میدهد، دارای کفایت تجربی است) را بهعنوان یکی از فرضیههای رقیب درمقابل فرضیهی رئالیستها ارائه میدهد.
بر اساس نگرش نحوی، اگر TوT¨ صادق باشند، منطقا میتوان صدق (T¨ & T) را بدون انجام آزمون بیشتری پذیرفت؛ ولی این تصویر نمیتواند حاکی از فعالیت علمی واقعی باشد؛ زیرا مادام که دارای شم عالمانه هستیم، نباید حتی در مورد نظریههایی که معتقد به صدق آنها هستیم، جزماندیش باشیم؛ از این رو دستکم باید اینگونه استدلال کنیم که «اگر من به صدق T¨, Tمعتقد باشم، در این صورت (T¨ & T) را هم صادق خواهم انگاشت و درنتیجه به کفایت تجربی آن نیز معتقد خواهم شد.
حال اگر به صدق نظریهها معتقد نباشیم، آیا میتوانیم بر این باور باشیم که همهی این نظریهها کفایت تجربی داشته باشند، ولی نتوان آنها را برای ترسیم تصویر واحدی از طبیعت با یکدیگر ترکیب کرد؟ ون فراسن موافق این مطلب نیست و میگوید: «به نظر من، آن تصور از علم که آن را مرکب از گروهی از این نظریههای جدا از یکدیگر میداند، واقعا نامحتمل است، مگر در مفهوم بیضرر فلسفی که طبق آن این امر اتفاق میافتد."