چکیده:
این نوشته بر آن است تا نشان دهد: اولا-تمدنها همیشه به نوعی در مقابله با یکدیگر بودهاند اما به دلیل حریف و هم عرض بودن،از امکان انتقال و تسخیر یکدیگر برخوردار نبودند.ولی مقابلهای که امروز شاهدیم،مقابلهء یک تمدن جدید با همه تمدنهای دیگر است که خود را در طول آنها دانسته و آنان را حریف و همسنگ خود نمیداند و همهء امکانات لازم را برای انتقال خود و تسخیر دیگران در اختیار دارد. ثانیا-نظام اسلامی به نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نیز،در برخورد با تمدنها،مدعی آن است که در عرض تمدنهای دیگر نبوده،خود را پیشگام تأسیس یک تمدن جهانی برتر میداند. بنابراین مقابلهء تمدن اسلامی به نمایندگی ایران،با تمدن جدید غرب به نمایندگی آمریکا و اروپای غربی،یک مقولهء جدی،میان دو حریف مدعی برتری و اصالت است.این مقاله با توضیح ابعاد و حوزههای درگیری این دو تمدن ادامه یافته و با پیشنهادهای به پایان میرسد.
خلاصه ماشینی:
"به این معنا که اگر غرب خود را از جهت مبانی معرفتشناسی و علوم انسانی و صنعت و تکنولوژی در طول تمدنهای دیگر و پیشاپیش آنان میداند؛حکومت اسلامی هم خود را از لحاظ در دست داشتن آخرین و تنها کتاب آسمانی که هیچ گونه آسیبی و تحریفی در آن راه نیافته پرچمدار هدایت و رهایی نسل بشر میداند و بر این باور است که برای ابلاغ این پیام باید از همهء امکانات بهره گرفته و همهء انسانها را به راه راست عبودیت خدا هدایت کرده زمینهء سعادت ابدی و نجات واقعی آنان را فراهم آورد و لذا این دو تمدن،بصورت جدی با هم درگیر بوده و خواهند بود.
از طرف دیگر تمدن اسلامی هم که ایران در این گفتوگو نمایندگی آن را بر عهده دارد،از دو جهت غرب را قابل تحمل نمیداند: یکی از جهت ماهیش امپریالیستی و استثماری آن که رابطهاش با جهان سوم،رابطهء گرگ و میش است و دیگری از جهت بنیاد پشت به خدا کردهاش که همهء هم و هدف انسانها را،در«لهو و تجارت»خلاصه کرده،دنیا را به غفلت از خدا بینصیب شدن از سعادت اخروی سوق میدهد که از این جهت نقش شیطان را بازی کرده و چون رهبری این فکر و فرهنگ را بر عهده دارد،استحقاق عنوان شیطان بزرگ را دارد."