چکیده:
هرچند فرقههای اسلامی در اصل مسئله نبوت،چندان اختلافی با یکدیگر ندارند، در موضوع امامت،اختلاف آنها گسترده است.برخی بهطور کلی امامت را انکار کردهاند،ولی بیشترشان نیز ضرورت آن را پذیرفتهاند. اینان بر دو دستهاند:گروهی نصب امام را بر خدا واجب ندانستهاند ازهمینرو، ضرورتی نمیبینند که او معصوم و از هرجهت کامل باشد.شیعیان معتقدند امام باید معصوم و منصوب از طرف خدا باشد.در این نوشتار،با آرای فرهیختگانی همچون ابن سینا،سهروردی،صدر المتالهین،ابن عربی،مولوی،سید حیدر آملی و امام فخر رازی آشنا میشویم.وی میگوید شیعهء امامیهء،قطب عالم امکان را-[که]صوفیه ضرورت وجود او را در هر عصری لازم شمردهاند-امام معصوم و صاحب الزمان و غایب و منشأ معجزهها و خارق عادتها میشمارند و حق با آنهاست.پایان بخش نوشتار، مروری است بر روایتهایی که الهامبخش این فرهیختگان در اعتقادشان در مسئله امامت بوده است.
Although Islamic sects do not have a lot of disagreements on the matter of prophecy itself، they do have an extensive conflict on the issue of Imamate. Some have totally denied Imamate but mostly have accepted its necessity. They are two groups: one group believes that it is not essential for God to appoint an Imam and for this reason they don’t believe that it’s necessary for Imam to be infallible and complete in all dimensions. Shi’ites believe that Imam must be infallible and appointed by God. In this writing we will become familiar with the views of intellectuals such as Ibn-Sina، Sohrevardi، Molla-Sadra، Ibn-Arabi، Molavi، Seyyed Heidar Amoli، and Imam Fakhr Razi. He says that Shi’ite count the very centre of the world of contingency – which Sufis believe his existence in all times is necessary – to be the infallible Imam and the twelfth and absent Imam and also the origin of miracles and behaviors contrary to nature. At the end of this writing we will review some traditions that inspire the views of the discussed scholars.
خلاصه ماشینی:
"(ر ک:شیخ مکی،4631 ش:ص 37 و 47) البته این عقیده که عارفان ولایت توأم با خلافت را از امیر المومنین علیه السلام و ولایت منهای خلافت را از امام مهدی علیه السلام میدانند،چندان دقیق نیست؛زیرا شیخ اکبر تصریح کرده است که خداوند خلیفهای دارد که سرانجام ظهور میکند و زمین را پس از آنکه پر از ستم و جور شده است،پر از عدل و قسط میکند و اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خداوند،آن روز را چندان طولانی میکند که آن خلیفه ظهور کند؛همو که از نسل پیامبر خدا و از اولاد فاطمه علیها السلام و همنام خاتم پیامبران است و جدش حسین بن علی علیه السلام و سیمایش سیمای پیامبر و اخلاقش در درجهای نازلتر از اخلاق آن بزرگوار است؛زیرا آیهء إنک لعلی خلق عظیم (القلم(86):4)در شأن او نازل شده است با ظهور او،در پیکر اسلام روحی تازه دمیده میشود و عزت و حیات آن رونقی تازه میگیرد و همه مذهبها از روی زمین میزداید و چنان حکم میکند که اگر پیامبر زنده بود،حکم میکرد؛عالمان ظاهری از ترس جانشان تسلیم شوند و تودهء مردم به ظهورش شادی کنند و مردان الاهی به یاریاش برخیزند و حضرت عیسی علیه السلام بر او نازل شود و در برابر حضرتش سر تسلیم و اطاعت فرود آورد."