خلاصه ماشینی:
"اکرمان و شرودر در بعدها با یکدیگر ازدواج کردند و یک شرکت تئاتری مستقل به وجود آوردند اما اکف برخلاف آن دو تا سالیان سال در کنار شونهمان باقی ماند و آنسامبل بازیگری رئالیستی را در آلمان توسعه بخشید.
بازی او به نقش لیرشاه36اگر چه از یک نسخهء تحریف شدهء این اثر استفاده شده بود اما به عنوان اوج هنر اجرایی مورد توجه قرار گرفت.
در بورگ تئاتر وین و در هامبورگ،«شرودر بزرگ»نقشهای بسیاری را ایفا کرد-روی هم رفته صد نقش را-و اگر چه دیگر هیچگاه نتوانست به خلاقیت روزهای نخست فعالیت خود در هامبورگ دست یازد اما یقینا وی یکی از بزرگترین بازیگران تئاتر سدهء هجدهم آلمان محسوب میشود.
این دو به همراه دوک ماینینگن راه را بر هنر هم بسته و متحد تئاتر هموار ساختند؛هنری که در آن بازیگر نیز همچون سایر عناصر صحنه، تحت الشعاع یک تصویر کلی نمایشی قرار داشت.
تئاتر آزاد تنها سه فصل ناپیوسته به فعالیت پرداخت و در طول این مدت نمایشنامههایی از ایبسن،تولستوی،زولا، استریندبرگ101،بک102و آنزن گروبر را به اجرا (به تصویر صفحه مراجعه شود) گوته درآورد و به عامهء تماشاگران آلمان نمایشنامههای ناتورالیستی«گرهارد هاپتمن»103را معرفی کرد.
با این حال هم چنانکه«اریک بنتلی»163نیز در کتاب «نمایشنامهنویس به مثابه اندیشمند»164اشاره کرده است،حایز اهمیت است که پیسکاتور و مشخصتر از او برشت،به جای ابراز روح ذهنی منفرد اکسپرسیونیستها از جنبههای غیر وهمی معرفی شده توسط آنها بهره بردند تا به واقعیت عینی انسان یعنی به (به تصویر صفحه مراجعه شود) لینگ هدف اصلی ناتورالیستها نزدیکتر شوند."