چکیده:
ضرورت وجودی اهلبیت(ع)، بهگونهای حیاتی و الزامی است که بدون آنها شجره طیبه
نبوت بیثمر میشود و اصل حکمت الهی در حیطه هدایت مردم زیر سؤال میرود. چرا که
اسلام به عنوان آخرین دین الهی، بدون نگهبان معصوم از تحریف و تدلیس در امان نخواهد
ماند؛ همانگونه که ادیان و مذاهب دیگر به آن مبتلا شدند. با توجه به ضرورت و اهمیت
موضوع، همواره دشمنان اسلام در پی ایجاد صحابه دروغین، به منظور ایجاد تدلیـس
بودهاند. این تحقیق میکوشد تا از میان منابع معتبر فرق اسلامی، اهلبیت واقعی
را جستوجو نماید.
The necessity of Ahl-e Bait's existence is so vital and crucial that without them، the tree of nabowwat would have been fruitless and divine wisedom principle [in guiding people towards the right path] could have gone under question، since without enjoying some infallible guardians، Islam as the last divine religion، would have not been secure frome distortion، guile and hypocricy; and this is while other religions have not been secure from getting distorted as well. Considering the necessity and importance of this issue، the Islam's enemies have always been trying to create some forged companions for The Prophet 'Muhammad'(SAAS)، and Imams in order to deceive the people and distort the original religion، introduced by Muhammad(SAAS).
Through taking advantages of the creditable source books of different Islamic sects، the presents survey struggles to distinguish the true Ahl-e Bait.
خلاصه ماشینی:
"[55] این صحابی نیز مقام اهلبیت(ع) و شأن والای آن نزد خداوند و پیامبرش(ص) به خوبی دریافته بود و اعترافات جالبی از خود در این مورد به ثبت رسانده است؛ از جمله: علی(ع) و آل ایشان بر ساق عرش الهی خطیب خوارزمی از عمربن خطاب نقل میکند که گفت: «پیامبر(ص) فرمود همانا علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) در بارگاه الهی بر عرش رحمان جای دارند.
اگر به راستی اهلبیت(ع) هیچگونه حق و حقوقی در خلافت و جانشینی پیامبر(ص) نداشتند، چرا باید چندین سال پس از رحلت پیامبر(ص) و با آن همه کتمان حقیقت، تحریف واقعیت و آزار و اذیتهای متمادی و گسترده، باز هم اشخاصی چون ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمدبن حنبل زبان به مدح و ستایش آنان بگشایند، جان خود و خانواده خود را به خطر اندازند، با حکومت با دستان خالی در افتند و در این راه حتی تن به کشته شدن بدهند؟ آیا این همت جز این نیست که خورشید حقیقت در دل آنان شعلهور بوده و چشمهایشان به واقعیت باز و افکارشان در این زمینه روشن و هدایت یافته بود؟ این بعد از زندگی ائمه و پیشوایان مذاهب چهارگانه بهترین چراغ برای یافتن حق و حقیقت است که دریابیم آنان نیز پیروان اهلبیت(ع) بودند و به حقانیت امامت آنان به خوبی اعتراف نمودهاند."