چکیده:
نویسنده در این مقاله نخست لزوم کشف حکمت احکام شرعیه و نفی خصوصیت از آنها را موردبررسی قرار داده و سپس معانی و اطلاقات مختلف از «مناط» را بیان می کند سابقه تاریخی بحث «وحدت مناط» و مقایسه آن با اصطلاحات مشابه در ادامه بحث آمده و از میان مواردی که احتمال وقوع اشتباه میان آنها با الغای خصوصیت و وحدت مناط وجود دارد، قیاس موافقت، تحقیق مناط،تخریج مناط، حکمت حکم و عموم و اطلاق مورد مداقه قرار گرفته است. نویسنده سپس احراز ملاک حکم و یا موضوع حکم را به عنوان دو عامل مؤثر در الغای خصوصیت مطرح کرده و برای الغای خصوصیت سه شرط اصلی بازگو می کند. اختلاف در ملاکهای احکام و مثالهایی در این باب، موضوع بعدی مقاله بوده و پایان بخش آن نیز شرح مناطهای تشریعی و حفظ ی است
خلاصه ماشینی:
طبق قاعده باید همین معنی صحیح باشد؛ زیرا اگر مقصود، فتوا باشد باید نوشت: »علی الأقوی« یا »علی الأحوط بل الأقوی« و اگر احتیاط واجب قابل رجوع به غیر مراد باشد، باید نوشت: »علی الأحوط«، مانند موارد فراوان دیگر در رسالههای عملیه.
بنابراین از تعبیر »علی الأحوط لولم یکن الأقوی« باید معنایی غیر از دومعنای مذکور اراده شود که همان »احتیاط واجب غیر قابل رجوع به غیر« است.
به هر حال، هرکدام از این احتمالات صحیح باشد اشکال بنده وارد است؛ زیرا وقتی بین بزرگان اهل فن در فهم یک اصطلاح فقهی اختلاف است، معلوم میشود آنچنان واضح نیست تا بتوان به وضوحش واگذارد، از این رو، گوینده ضرورة باید مراد خود از آن را در مقدمه کتاب، یا جایی دیگر توضیح دهد.
کلمه »نعمة« در این دو آیه به فتح نون است و در قرآن تنها همین دو جا وجود دارد و با کلمه »نعمة« به کسر نون تفاوت بسیار دارد؛ ولی بیشتر مترجمان هر دو )نعمة و نعمة( را به »نعمت« و مرادف آن - ترجمه کردهاند که البته اشتباه است.
علاوه بر این شهید اول و شهید ثانی هردو در مناسک خود فرمودهاند که: »إن الحمد« و »أن الحمد« به فتح و کسر همزه إن صحیح است و مرحوم آیة الله سید احمد خوانساری برای رعایت این نکته و جهتی دیگر، احتیاط واجب فرمودهاند:»تلبیه به چهار شکل خوانده شود: 1.
بنابراین، گفتن لبیک پنجم به اتفاق فقها مستحب یا مطابق احتیاط است، اعم از اینکه در تحقق احرام دخیل باشد یا نباشد و بر فرض عدول از این سخن، حداکثر، لغویت تکلم به لبیک آخر است، نه چیز دیگر.