چکیده:
سازمانهای رسانهای با توجه به ویژگیهای خاص خود مستلزم مدیریتی متفاوتاند.ازاینرو«مدیریت رسانه» به عنوان حوزهء مطالعه و تحقیق جدید پا به عرصه گذاشته است.این مقاله برآن است تا با طرح دیدگاهها و رویکردهای مختلف نسبت به مقوله مدیریت رسانه به بررسی چیستی موضوع بپردازد و ابعاد آن را روشن نماید. ضرورت این امر از آنجا ناشی میشود که به رغم گذشت چندین سال از شکلگیری و راهاندازی مدیریت رسانه به عنوان یک رشته علمی و دانشگاهی هنوز تعریف روشن و مشخصی از آن وجود ندارد و اختلاف نظر برسر قلمرو آن بسیار است.به این منظور در این مقاله سعی میشود ضمن طرح دیدگاههای مختلف،تعریفی نسبتا جامع و مشخص از این مفهوم ارائه گردد.
خلاصه ماشینی:
"(سید محسنی،1831) بهطور خلاصه از نظر طرفداران این دیدگاه مدیریت رسانه یعنی بیشترین و بهترین بهره را از قدرت و نیروی رسانههای جمعی در جهت اهداف و مقاصد سازمان بردن؛یعنی مثلا بتوان برای تبلیغات از ظرفیتهای رسانهای استفاده کرد،یا در مواقع بحرانی و زمانی که حیثیت، اعتبار و شهرت سازمان خدشهدار میشود بتوان با تعامل مؤثر با رسانهها و استفاده از قدرت اطلاعرسانی و تبلیغی آنها از بحران کاست و حتی آن را به فرصتهایی برای سازمان مبدل ساخت.
اگر کارکردهای اساسی مدیریت را شامل طرحریزی(برنامهریزی)،سازماندهی،هدایت و کنترل بدانیم و کارکردهای اصلی رسانههای جمعی را کارکردهای خبری(اطلاعرسانی)،آموزشی، سرگرمی و ترویجی(ارشادی)در نظر بگیریم از ترکیب چهار کارکرد اساسی مدیریت با کارکردهای چهارگانه رسانه ماتریسی به دست میآید که در شکل 1 نشان داده شده است: شکل 1 ماتریس مدیریت رسانه(منبع:روشندل اربطانی،5831) (به تصویر صفحه مراجعه شود) براساس این دیدگاه مدیر رسانه به دنبال تأمین اهداف سازمان متبوع است و اهداف هرسازمان در کارکردهای آن متجلی میشود.
جامعه قرار دارند که باز برنحوهء کار مدیر رسانه اثرگذار است و آنچه مهم است اینکه مدیریت با شرکت در مذاکرات محیطی و ایجاد تعامل با مدیران سیستمهای یاد شده در جامعه بتواند در جهت پیشبرد اهداف سازمان خود حرکت کند و نهایتا همانگونه که قبلا نیز گفته شد،محیط ارزشی یا همانا نظام ارزشی جامعه فراگیرترین محیطی است که کلیهء لایههای دیگر محیطی و خود سازمان رسانهای را دربر میگیرد."