خلاصه ماشینی:
"حضرتش در اینجا او را به یاد سخن پیامبر خدا صلی الله علیه و اله انداخت که به او مأموریت داده بود که با اهل بغی بجنگد و آنها را بکشد و آتش فتنهء موحش آنها را خاموش کند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در مقام معرفی چهرهء حقجوی علی علیه السلام و کسی که همواره در خدمت اسلام بوده است،به اصحاب خود فرمود: «إن فیکم من یقاتل علی تأویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله».
امیر المؤمنین علیه السلام در نقش علت مبقیهء دین و به عنوان کسی که خلیفهء منصوص و منصوب و بلافصل پیامبر است،باید این وظیفه را بر عهده بگیرد و با اهل تأویل بجنگد و فعالیتهای شوم آنها را خنثی کند.
اکنون چه شده است که او به بهانهء عدم حضور مردم شام در بیعت امیر المؤمنین علیه السلام زبان به اعتراض میگشاید؟!آیا نباید نام این کار را غرضورزی و کینهتوزی نهاد؟دلیل عدم اعتراض به بیعتهای پیشین،روشن است.
البته اگر ایرادی وارد بود،به این بود که آیا به اصطلاح آن روز،اهل حل و عقد و خبرگان امت،به چنان اتفاقی رسیده بودند که بیعت آنها برای سایرین حجت باشد یا نه؟ در مورد سه خلیفهء اول این مشکل وجود داشت،ولی امیر المؤمنین علیه السلام برای جلوگیری از (1).
هنگامی که بر آن حضرت خردهگیری کردند که چرا بیت المال را به مساوات تقسیم کرده و برای پیشرت کار و استور شدن پایههای قدرت،سهم شخصیتها را بالا نبرده و آها را خشنود نکرده است؟فرمود: «أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه» آیا مرا فرمان میدهید که پیروزی را از راه ستم کردن در حق کسانی که بر آنها حکومت میکنم،به دست آورم؟!"