خلاصه ماشینی:
"33 مفسر ما ذیل آیه والسارق والسارقة فاقطعوا أیدیهما (المائده: 38) و آیه فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم… (التوبه:5) تأکید می کند: (دلالت ندارند که [احتمال] تخصیص عموم, مانع تمسک به ظاهر آیه نیست; زیرا اگر ما باشیم و ظاهر آیات, دست کسی را که مراد آیه است و آن را که مورد نظر آیه نیست, قطع می کنیم و آن کس را که اراده قتلش کرده و آن را که اراده نکرده, می کشیم, از این روی برای شناسایی مواردی که باید, از آنچه نباید قطع شود, و شناخت آن کس که باید, از آن که نباید کشته شود [به بیان سنت] نیاز داریم.
41 در نمونه دیگر واژه (ریح) در برخی آیات به صورت مذکر به کار رفته است: وفی عاد إذ أرسلنا علیهم الریح العقیم (الذاریات:41); جاءتها ریح عاصف (یونس:22) و در پاره ای آیات مؤنث به کار رفته: ولسلیمن الریح عاصفة تجری بأمره… (الانبیا:18); ولسلیمن الریح غدوها شهر ورواحها شهر (سبا:12); نویسنده در توجیه این دو نوع کاربرد می نویسد: (واژه ریح مانند سکین و سبیل به صورت مذکر و مؤنث به کار می رود; مانند آیات قل هذه سبیلی (یوسف:108) و در جای دیگر وإن یروا سبیل الرشد لایتخذوه سبیلا وإن یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا (الاعراف:146) و گفته اند ریح العذاب مذکر است, زیرا مراد از آن عذاب است و ریح الرحمة مؤنث; چرا که محصول آن رحمت است که مؤنث است و…42 مورد سوم: درباره آیه وذلک دین القیمة (البینه:5) می نویسد: دین وصف شده و به نعت خود اضافه گشته است, (اضافه موصوف به صفت) مانند قول الحق, زینة الحیوة الدنیا, مکر السیئ, دار الآخرة; های (تای) آخر آیه از باب رعایت رأس الآیة (فاصله) است."