خلاصه ماشینی:
"طالبی ضمن آنکه محققی برجسته در زمینهی تاریخ سدههای میانی شمال افریقا بود،دو جریان دیگر را نیز دربارهی"تفکر جدید اسلامی"و"روابط بین ادیان در دورهی جدید"پدید آورد؛دو موضوعی که از منظر او اساسا مربوط به هم هستند.
اسلام در دوران جدید طالبی در این دو کتاب،همچون بسیاری دیگر از آثارش،مستقیم یا غیرمستقیم به ابعاد مختلف رابطهی دین و سیاست در اسلام اشاره دارد.
پدیدهی دین نیز چون دیگر ابعاد حیات انسان،از این الگو تبعیت میکند و بنابراین باید متناسب با الگوهای علیت تاریخی درک و تحلیل شود.
البته طالبی به وجود حقایق مطلق و مسلم در قرآن نیز اعتقاد دارد؛حقایقی که عمدتا اجتماعی و اخلاقی،به عقیدهی طالبی فرازمانی و فرامکانیاند و به همین دلیل راهنمای اخلاقی جامعی را برای نوع بشر در هر مکان و هر زمانی فراهم میآورند.
راهی که طالبی برای مسلمانان،چه در روابط درون اسلام و بین مذاهب مختلف اسلامی و چه در ارتباطشان با ادیان دیگر پیش مینهد،پایهریزی احترام متقابل برای نیل به کثرتگرایی است.
طالبی گرچه این را برای همهی ادیان لازم میداند،بیش از همه به درگیری سیاسی-مذهبی داخل اسلام و رابطهی بین سه دین ابراهیمی اهمیت میدهد.
از این زاویه ممکن است ثابت شود که خود دموکراسی نیز اشکال ذهنی و عملی بسیاری دارد که همهی آنها آنگونه که معمولا در ذهن عامهی مردم وجود دارد،دارای معانی ضمنی مثبت نیستند.
پس با این دموکراسی میخواهیم چه کسی را فریب دهیم؟1» با تعمق در تاریخ صدر اسلام و توجه به نهاد شورا، طالبی به این دریافت میرسد که آنچه در دورهی معاصر در انتظار تجدید حیات است،نه"دموکراسی به شیوهی نخستین آن"،که بعضی حقایق کلیتر انسانی است."