خلاصه ماشینی:
"»11 به نظر میرسد هرچند این ادعای معتزله را که توسط برخی خاورشناسان نیز مورد تأیید قرار گرفته است مبنی بر اینکه اشاعره اعتقاد به ازلیت و مخلوق نبودن قرآن را بر مفهوم یهودی یا مسیحی کلمه ]Logos[ بنا کردهاند، نمیتوان مقرون به صحت دانست،به دلیل آنکه آنان اساس اعتقاد خود را ظواهر آیاتی از قرآن مجید قرار داده بودند،و چنین نیست که این نهاد را عینا از اغیار اتخاد و سپس با ظواهر قرآن تطبیق ساخته باشند،ولی این مقدار میتوان پذیرفت که مباحث مربوط به صفات خدا بطور کلی،و مبحث کلام خدا خصوصا،در طی مباحثات و گفتگوهای علمی میان متکلمین مسلمان و سایر ادیان،و تماس با آثار یکدیگر،رشد و تکامل یافته است.
نظریه وجوهی (Modalism) ،به شخصی به نام سبلیوس52منتسب است که وی معتقد بوده که خداوند، اقنوم واحدی است دارای سه صفت در ظهور یعنی دقیقا همان چیزی که بعدها از سوی بعضی عرفای مسلمان مطرح و در ادبیات پارسی در اشعار هاتف اصفهانی آمده است: در کلیسا به دلبری ترسا گفتم ای دل به دام تو در بند ره به وحدت نیافتن تا کی ننگ تثلیث بر یکی تا چند؟ نام حق یگانه چون شاید که اب و ابن و روح قدس نهند؟ سه نگردد،بریشم ار او را پرنیان خوانی و حریر و پرند در سه آئینه شاهد ازلی پرتو از روی تابناک افکند ما در این گفتگو که از هر سو شد ز ناقوس این ترانه بلند که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو *بهرهگیری متکلمین دیگر ادیان الهی،به ویژه مسیحیت از کلامیون اسلامی در قرون وسطی،امری مسلم است."