چکیده:
چکیده: فیلسوف معاصر, رابرت آدامز در این نوشتار به تفصیل نظریه امر الاهی, زمینه تاریخی, نقش آن در اخلاق و امتیازات آن در مقایسه با دیگر نظریه ها را مورد بحث قرار داده و کوشیده است با تأکید بر صفات کمالی خداوند قرائتی قابل قبول از این نظریه به دست دهد.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال, آیا خداوند با مداخله خاص خود این نشانه را ایجاد می کند یا به صورت بخشی از سلسله پیامدهای فعل اولیه خلقت؟یک دسته از مسایل که باید به عنوان نشانه های تقریبی اوامر خدا مورد توجه قرار گیرد این است که ببینم مردمان دیگر چه می گویند, چگونه رفتاری می کنند و چه الزاماتی برای خود وضع کرده اند, اختیار انسان و علیت خداوند در این گونه موارد چگونه قابل جمع است؟ آیا آمیزه ای از علیت خدا و انسان در کار است و نشانه حاصله از آن صرفا جلوه ای ناقص از امر الاهی است؟ اگر هیچ گاه امر خدا به طور کامل بیان نشده است آیا امکان عرضه شدن امر خدا به طور دقیق بوده است؟ شاید چنین باشد; اوامر انسانی می توانند به گونه ای ناقص در اثر اشتباهات دستوری, ابهام گویی یا انباشته بودن از اطلاعات بی فایده و فقدان انگیزش عاطفی بیان شوند و در عین حال به صورت کاملا مشخص صادر گردند, مشروط به این که بتوان انتظارمعقولی از فهم مخاطبان مورد نظر داشت.
(2) فرانسیسکو سوارز در بحث از قانون طبیعی, بر وجود یک نظریه مستقل درباره خوبی به عنوان پیش فرض نظریه امر الاهی گواهی داد و آشکارا اظهار داشت که خواست, نهی و حکم خدا دلیل کاملی برای خوبی یا بدی ناشی از پیروی یا تخطی از قانون طبیعت نیست; بلکه بالضروره مستلزم وجود مصلحت یا مفسده ای در خود اعمال است و آنها را مشمول حکم خاصی از احکام الاهی می گرداند (سوارز, قوانین و خداوند قانون گذار II/Vi/11) با این همه, باید اذعان کرد که سوارز در مقایسه با کامبرلند, پوفندرف و لاک از نظریه امر الاهی در تبیین ماهیت الزام کاملا بهره نمی گیرد."