خلاصه ماشینی:
آیا مقصود این است که به اسلوب«جهتگیری روستایی»درسهای علمی باز گردیم و وقت بیشتری را به باغبانی و آمادهسازی شاگردان برای کارهای کشاورزی اختصاص دهیم؟یا آنکه اصطلاح«روستاییسازی» معنای بس وسیعتری دارد؟ میان اصول گوناگونی که ذیلا بیان میشود باید سازشی برقرار شود: هر کودکی،خواه در شهر زندگی کند خواه در روستا،حق دارد از آموزش ابتدایی استواری بهرهمند شود.
جوانان روستایی حق دارند که مؤسسات بهداشتی و خدمات پزشکی رضایتبخشی در اختیار داشته باشند و اگر نتوانند از این وسایل تفریحی و تسهیلات برخوردار شوند،ساده لوحی است که تصور کنیم تعلیماتی با جهتگیری روستایی آنان را در روستا نگه خواهد داشت.
تدریس در یگانه اتاق درس که دارای چند کلاس باشد آسان نیست:آموزگار به منظور تنظیم برنامههای تحصیلی برای شاگردانی که از نظر سن و ذوق و استعداد باهم بس فرق دارند باید از فراست،روش درست و مهارت و کاردانی برخوردار باشد.
شاید برای عدهای این سؤال پیش آید که چگونه یک آموزگار واحد میتواند به چند کلاس که هریک از آنها دارای برنامهء جداگانهای است برسد؟برای حل این مشکل،هربار که امکانپذیر باشد باید کلاسها را یکی کرد،فی المثل،در درسهای موسیقی،نقاشی و ورزش همهء شاگردان میتوانند باهم شرکت کنند.
معلم دستور العملهای خود را شفاها یا با نوشتن آنها روی تخته سیاه میدهد،و برای هریک از کلاسهای دوگانهء این گروه کاری را که باید انجام گیرد جداگانه تعیین میکند.
با اینهمه تنها در آخرین وهله باید به آن توسل جست:این روش برای آموزگار نسبتا آسان است،لیکن اگر شاگردان قادر باشند همان معلومات را با وسایل خاص خود کسب کنند،چندان فایدهای ندارد.