چکیده:
پس از تشکیل حکومت نبوی در مدینه، تحولات ساختاری عمیقی ابتدا در جامعه عربی و سپس در بخش مهمی از جوامع بشری واقع شد. یکی از جلوه های این انعکاس، پیدایش جریان تأثیرگذار ارجاء است که زمینه های فکری، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فراوانی آن را پشتیبانی می کند. از آنجایی که، مرجئه پس از فروپاشی حکومت بنی امیه عملا راه انحطاط پیمودند و همواره در معرض انتقاد و اعتراض مذاهب مختلف اسلامی قرار داشته اند، بسیاری از واقعیت های تاریخی مربوط به آنان یا از میان رفته و یا عمدتا توسط مخالفانشان گزارش شده است. از این رو، شناسایی واقعیت درباره این گررو، دشواری های خاصی خود را دارد. این مقاله می کوشد تا با بهره گیری از برخی روش ها و استفاده از گزارش های متفاوت و بعضا متناقض در منابع تاریخی، خاستگاه فکری و سیاسی مرجئه را مورد بررسی قرار دهد. عوامل درون دینی و برون دینی زمینه ساز پیدایش و رشد مرجئه، مستند به گزارش های منابع متقدم معرفی و تحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
"این جریان اعتزال سیاسی که ابوموسی اشعری آن را رهبری می کرد و نطفه آن در شورش های منجر به قتل عثمان بسته شده بود، در کنار اندیشه حاکم امام علی(علیه السلام) و جریان ناکثین، که به جنگ مسلحانه روی آورده بودند، جریان سومی( 5 ) بود که برای نخستین بار در میان مسلمانان نظریه پردازی می شد.
( 1 ) افزون بر عامل یاد شده و سازگاری اندیشه ارجاء با طبع جاهلی اعراب، فتح سرزمین های بزرگ و روی آوردن ثروت کلان به مراکز اسلامی و مسابقه برخی مسلمانان در گردآوری هر چه بیشتر امکانات عیش و نوش، به این مسئله کمک نمود و در مجموع شرایطی به وجود آورد تا کسانی که به دنبال مستمسکی برای کامجویی بودند با عذری شرعی به آن بپردازند و از فشار درونی و وجدانی خود نیز بکاهند.
( 4 ) اندیشه مرجئه چون با حکومت امویان همزمان و همراه گردید; «حکومتی که در ظاهر نظم و امنیت را در بلاد اسلامی برقرار کرده بود و سواد اعظم مردم که بیشتر آنان را طبقات پیشهور و زارع و اهل شهرها تشکیل می دادند و هرج و مرج و جنگ را موجب اتلاف نفوس و ضرر و زیان اموال خود می دانستند»( 5 ) آن را مطلوب خود یافته بودند، زمینه گسترش بیشتری یافت و از اقلیت به اکثریت تبدیل ـ محمد مسجدجامعی، زمینه های تفکر سیاسی در اسلام در قلمرو تشیع و تسنن، ص 209ـ210."